برگه:The Blind Owl.pdf/۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۵۴
 

داشتم که قبل از دستگیر شدنم پیاله شراب زهرآلود، که سر رف بود بیک جرعه بنوشم– این احتیاج نوشتن بود که برایم یکجور وظیفه اجباری شده بود، میخواستم این دیوی که مدتها بود درون مرا شکنجه میکرد بیرون بکشم، میخواستم دلپری خودم را روی کاغذ بیاورم.– بالاخره بعد از اندکی تردید پیه‌سوز را جلو کشیدم و اینطور شروع کردم:–