برگه:Tavalludi Digar - Farogh Farrukhzad.pdf/۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

داشتم با همه جنبش هایم

مثل آبی راکد

ته‌نشین میشدم آرام آرام

داشتم

لرد میبستم در گودالم

 
 

گوش دادم

گوش دادم به همه زندگیم

موش منفوری در حفرهٔ خود

یک سرود زشت مهمل را

با وقاحت میخواند

جیرجیری سمج و نامفهوم

لحظه‌ای فانی را چرخ‌زنان میپیمود

و روان میشد بر سطح فراموشی

 
 

آه، من پر بودم از شهوت، شهوت مرگ

هر دو پستانم از احساسی سرسام‌آور تیر کشید

۴۰
دریافت