برگه:Tavalludi Digar - Farogh Farrukhzad.pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

در خیابان وحشت زدهٔ تاریک

یک نفر گوئی قلبش را

مثل حجمی فاسد

زیر پا له کرد

در خیابان وحشت زدهٔ تاریک

یک ستاره ترکید

گوش دادم...

 
 

نبضم از طغیان خون متورم بود

و تنم...

تنم از وسوسهٔ

متلاشی گشتن.

 
 

روی خط‌های کج و معوج سقف

چشم خود را دیدم

چون رطیلی سنگین

خشک میشد در کف در زردی در خفقان

۳۹
دریافت