این برگ همسنجی شدهاست.
آه، اکنون دیریست
که فرو ریخته در من، گوئی،
تیره آواری از ابر گران
چو میآمیزم، با بوسهٔ تو
روی لبهایم، میپندارم،
میسپارد جان، عطری گذران
آنچنان آلودهست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم میلرزد
چون ترا مینگرم
مثل اینست که از پنجرهای
تکدرختم را، سرشار از برگ
در تب زرد خزان مینگرم
مثل اینست که تصویری را
روی جریانهای مغشوش آب روان مینگرم
۱۰
گذران