این برگ همسنجی شدهاست.
در سرزمین شعر و گل و بلبل
موهبتیست زیستن، آنهم
وقتی که واقعیت موجود بودن تو پس از سالهای سال پذیرفته میشود
جائی که من
با اولین نگاه رسمیم از لای پرده، ششصد و هفتاد و هشت شاعر را میبینم
که، حقه بازها، همه در هیئت غریب گدایان
در لای خاکروبه، به دنبال وزن و قافیه میگردند
و از صدای اولین قدم رسمیم
یکباره، از میان لجن زارهای تیره، ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز
که از سر تفنن
خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر در آوردهاند
با تنبلی بسوی حاشیهٔ روز میپرند
ای مرز پر گهر
۱۴۱