برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۹۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۹

آنها میرزا عیسی قایم مقام فراهانی معروف به میرزا بزرگ و پسرش میرزا ابوالقاسم قایم مقام نویسندهٔ معروف متخلص بثنایی بودند ولی این دو مرد بزرگ درین دریای طوفانی و در میان این همه دسیسه و فتنه چه میتوانستند کرد؟ این اوضاع ناچار میبایست حوادث بسیار شومی بزاید و آثار آن تا جاودان در تاریخ ایران بماند.

در زمان فتحعلی شاه دشواری دیگری که در راه ایران بود این بود که در اروپا مردان بزرگی بودند که سرنوشت جهان متمدن را دگرگون کرده بودند و سراسر جهان بازیچه قدرت سیاسی و نظامی آنها شده بود و حتی کشورهای نیرومند تر از ایران در برابر نقشهای جهانگیری ناپلئون اول امپراطور فرانسه و پاول و آلکساندر امپراطوران روسیه و پرنس مترنیخ صدر اعظم اتریش زبون شده بودند و درضمن دول اروپا با شتاب بسیار درصدد تسخیر کشورهای آسیا و آفریقا برآمده و سیاست خاصی را که «سیاست مستعمراتی» نام گذاشته‌اند پیش گرفته بودند. در همین قرن نوزدهم میلادی و قرن سیزدهم هجری بود که روز بروز بر دامنهٔ متصرفات و مستعمرات دول اروپا در آسیا و افریقا افزوده می‌شد و ناچار سرزمینهایی که دول بزرگ اروپا را بخود جلب میکردند برای حفظ استقلال خود و دفاع در برابر حرص و طمع اروپا حاجت بمردان بزرگ داشتند و ایران ازین نعمت بزرگ محروم بود. در همین قرن بیش از یک ثلث از خاک ایران از سوی شمال شرقی و شمال غربی و مشرق و مغرب از دست ایران رفت.

نکته دیگر اینست که در تاریخ تمدن بشر ثابت شده است بالاترین دورهٔ ترقی نیمهٔ دوم قرن نوزدهم میلادیست که مصادف با اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری بوده است و بیشتر از اختراعات و اکتشافاتی که پایهٔ تمدن جدید را فراهم کرده در همین دوره راه تکامل پیموده است و کشور هایی که درین دوره گرفتار مشکلات بوده و نتوانسته‌اند بخود بپردازند و ازین پیشرفت علم و فن بهره‌مند شوند زیان بسیار برده‌اند و ایران یکی از آن کشورهاست. تردیدی نیست که تا پایان دورهٔ صفوی ایران در علم و صنعت از هیچ کشور جهان پست‌تر نبود، بلکه درپاره‌ای از صنایع بسنت دیرین هنوز پیشوای جهانیان بشمار میرفت و تنها درین دوره که حکومت ناشایسته و دولت زبون و ناتوان کار های کشور را بدست گرفته بود و جهانیان بشتاب هرچه بیشتر بسوی پیشرفت قدم برمی‌داشتند ناتوانی و سستی قوهٔ حاکمه در ایران مردم این سرزمین را که از آغاز تاریخ هرگز در علم و هنر از هیچ کاروانی بازپس نمانده بودند از همهٔ این بهره های بزرگ بازداشت.

فتحعلی شاه در کارهای کشور با هیچکس مشورت نمیکرد و حتی در بسیاری از موارد در برابر گفتهٔ دیگران لجاج نشان داده است و همهٔ کارهای کشور را برأی خود برگذار