برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۹۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۸

هم صمیمانه مدافع ایران نبود و جداً نمی‌خواست آنرا در برابر دولتهای متجاوز اروپا و آسیا پاسبانی کند. زیراکه نخست می‌کوشید در میان هندوستان و متصرفات روسیه فاصله را هرچه بیشتر وسیع و سد را استوارتر کند و افغانستانی مستقل تشکیل دهد که دیواری در برابر هندوستان باشد و برای اینکه ایران نتواند مانع شود بهترین راه این بود که ایران ناتوان شود یا ناتوان بماند و حتی مانع نبود که دیگران آنرا ناتوان کنند چنانکه گاهی دولت عثمانی و گاهی دولت روسیه این کار را میکردند و بمانعی برنمیخوردند.

دلیل دوم این بود که ایران نفوذ فرهنگی و اخلاقی و مدنی عجیبی در هندوستان داشت. بیش از هشتصد سال بود که زبان فارسی زبان رسمی همه دولتهای هند و حتی رابطه میان اقوام مختلف هند بود که زبان یکدیگر را نمیدانستند و اختلاف دینی با یکدیگر داشتند. فکر ایرانی و تمدن ایرانی در سراسر هندوستان رواج قطعی مسلم داشت و برای دولت اروپایی که میخواست برتری حتمی در هند بدست آورد رقیب یسیار خطرناک و نیرومندی بود.   در جنوب ایران اقوام مختلف عرب اطراف خلیج فارس را گرفته بودند و برای اینکه راه هندوستان همیشه آرام باشد می‌بایست این اعراب فرمانبردار و دست نشانده حکومت هند باشند. دولت ایران درنتیجهٔ قرنها استیلای مادی و معنوی بر دریاهای جنوب نفوذ سرشاری بر تازیان این نواحی داشت و بسیاری از لنگرگاه های مهم دریاهای جنوب بدست ایرانیان بود. این هم لازم میکرد که دولت ایران چندان نیرومند نباشد و تازیان اطراف خلیج فارس و اوقیانوس هند از مقاصد آن پیروی نکنند.

این اوضاع جهان ایران را میدان سخت‌ترین رقابت‌های سیاسی در میان دول اروپا و مخصوصاً در میان روسیه و انگلستان قرار داد. دربار ناتوان فتحعلی شاه درین میان چون پر کاهی لرزان بدین‌سو و بدان‌سو، گاهی متمایل بدین و گاهی متمایل بدان بود. این سیاست ایران را تشویق میکرد با روسیه جنگ کند تا هم از قوایش کاسته شود و هم پیشرفت روسیه را به سوی هند مانع گردد و هم دول دیگری که گرداگرد ایران بودند از آن بهره‌مند گردند و دیوارهای هندوستان روز بروز بلندتر و استوارتر شود.

در برابر این حوادث و این سیاست های رنگارنگ زیر پرده هر کشوری که مردان بزرگ و سرداران دلاور و سیاست مداران ورزیده نداشت نمی‌توانست پایداری کند. پادشاه ناتوان مال دوست گرفتار دسایس هم نمیتوانست مردان بزرگ را بپرورد و بهمین جهة بود که در سلطنت سی و هفت ساله فتحعلی شاه در دربار ایران مرد بزرگی که این نقایص ذاتی پادشاه را جبران کند پیدا نشد. تنها عباس میرزا نایب‌السلطنه در تبریز بواسطه خصال جبلی که درو بود چندتن مردان شایسته پرورش داد که معروف ترین