اوضاع اجتماعی ایران در زمان آقا محمد خان
دورهٔ ۱۹ ساله فرمانفرمایی آقا محمد خان کوتاهتر از آنست که بتوان آنرا دورهای جداگانه دانست و اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران را درین دوره شرح داد. رویهمرفته اساسی که صفویه از آغاز قرن دهم در حکمرانی ایران نهاده بودند تا آغاز دورهٔ مشروطیت در ایران برقرار بود و حتی اصطلاحات ترکی که صفویه برای صاحبان مناصب درباری آورده بودند و القابی که بسران و کارگشایان و سرکردگان میدادند همچنان بیش از سیصد سال در دربار ایران معمول بود. تقسیمات اداری و روش اداره کردن کشور و فراهم آوردن سپاه و نفوذی که روحانیان در کار دولت داشتند و یاری که از طوایف چادر نشین میخواستند و بهمینجهت نواحی مختلف را دستخوش تاخت و تاز و تاراج ایشان کرده بودند هم چنان برقرار بود. در حقیقت کشور ایران حکومت ملوک الطوایفی داشت که در دست طوایف چادرنشین مسلح بود و سرکردگان ایشان پشتیبان هرکس می شدند او را بر سر کار میآوردند.
مردم شهرنشین و برزگران و پیشهوران بازیچهٔ حوادث و این دستهبندیها بودند. حتی احترامی که اصناف در شهرها داشتند و دولت مرکزی از آنها حساب میبرد و در خشنود نگاهداشتن ایشان میکوشید در دورهٔ انقلاب و پریشانی که پس از صفویه در ایران روی داد از میان رفت. بهمینجهت اوضاع اقتادی ازان پس رو بویرانی گذاشت و مخصوصاً در دوره آقا محمد خان تجارت در ایران بسیار تنزل کرد و راه بازرگانی ایران با کشورهای دیگر یکسره بسته شد. بواسطهٔ لشکرکشیها و زد و خوردهایی که در هر گوشه و کنار درگرفت رفت و آمد زیان بسیار دید.
آقا محمد خان بجز جلب رضایت لشکریانی که از مردم چادرنشین ایران با خود بار کرده بود در آسایش طبقات دیگر مردم اندک کوششی نداشت و تنها میکوشید آنها را دلخوش و راضی نگه بدارد. امور اداری در دستگاه سلطنت او حتی همان ترتیب منظم دربار صفوی را هم نداشت و وی بجز کارهای نظامی بکارهای دیگر توجه نمیکرد. تا بپادشاهی نرسیده بود با کسانی که میترسید با او درافتند مدارا میکرد و چون از یاری ایشان بینیاز شد منتهای سختگیری و بیداد را روا داشت و کور میکرد و میکشت. چیزی که بسیار ناگوار بود این بود که پس از بیدادگریهای معروف نادرشاه در زمان کریمخان اندک مدتی حکومتی نرم و مهربان بر سرکار آمده بود و آقا محمد خان دوباره آن نرمی و سازگاری با مردم را از میان برد و بهمان ستم ورزیها بازگشت، چنانکه حتی با خاندان خود بدرفتاری میکرد و تنها با روحانیان که از مخالفت آنها باک داشت بتزویر