برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۵۲

را در آن پنهان کرده بود نشان داد و آقا محمد خان آنها را تصرفکرد. می‌نویسند در آن گوهرها یاقوت بسیار درشتی بود که اورنگ‌زیب پادشاه معروف هند بر تاج خود نصب کرده و نادر از هندوستان آورده بود.

پس از آنکه آقا محمد خان برین گوهرها دست یافت شاهرخ میرزا را با همهٔ کسانش از خراسان بمازندران فرستاد، اما در راه بواسطه زخمهایی که هنگام شکنجه دادن باو زده بودند جان داد و در آن زمان شصت و چهار سال داشت و بدین‌گونه سلطنت خاندان افشار در ۱۲۱۰ قمری پس از مرگ شاهرخ میرزا آخرین شاهزادهٔ این خاندان منقرض شد.

لشکر کشی دوم گرجستان

آقا محمد خان باین اندیشه بخراسان رفته بود که نخست کار بازماندگان نادرشاه را بسازد و از آنجا بماوراءالنهر لشکر بکشد و با خان بخارا که پس از کشته شدن نادرشاه مستقل شده بود جنگ کند و آن سر زمین را هم بگیرد اما همان زمان که در مشهد بود باو خبر رسید که از روسیه یاری بپادشاه گرجستان رسیده و دوباره گرجیان نواحی را که وی گرفته بود تصرف کرده‌اند و از رود ارس گذشته و بآذربایجان رسیده‌اند.

این بود که آقا محمد خان ناچار بار دیگر راه گرجستان را پیش گرفت و از خراسان بآذربایجان رفت و درین میان حوادث نیز یاری مخصوص باو کرد و آن این بود که در همان اوان در ماه نوامبر ۱۷۹۶ میلادی (جمادی الاولی ۱۲۱۱ قمری) یکاترین ملکهٔ معروف روسیه که پشتیان بسیار قوی نصارای گرجستان بود مرد و آقا محمد خان برای سرکوبی گرجیان مانع بزرگی در پیش نداشت. اما روزگار با او هم یاری نکرد بدین معنی که هنگام توقف در آذربایجان که می‌خواست در اوایل بهار بگرجستان بتازد و در موقعی که در حوالی شهر شوشی در آن سوی رود ارس لشکرگاه ساخته بود شب ۲۱ ذی‌الحجه ۱۲۱۱ دو تن از لشکریانش بچادری که در آن خفته بود وارد شدند و بزخم کارد او را کشتند.

هیأت ظاهری آقا محمد خان

از زمان قدیم تصویری از آقا محمد خان در ایران و اروپا انتشار داردکه چهرهٔ بسیار لاغر بی موی او با تاجی مروارید نشان بشکل بیضی در آن دیده می‌شود. درین تمثال خطوط چهره او بسیار طبیعی نیست و ظاهراً در زمانهای بعد ازو این تصویر خیالی را ساخته اند. یگانه سند معتبری که دربارهٔ هیأت ظاهری او هست آنست که سرجان‌ملکم انگلیسی در کتاب معروف تاریخ خود آورده است. سرجان ملکم در سال ۱۲۱۵