برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۷

خان را بسراید ۱۱۴۳ میشود و حال آنکه باتفاق همهٔ تاریخ نویسان وی در ۱۱۳۹ از میان رفته است و شاعر در حساب خود چهار سال اشتباه کرده و یک دال زیادتر آورده است که برابر با عدد چهارست. وانگهی از روش اشعارش هم پیداشت که شاعر توانایی نبوده است و اینکه اشعار سنگ قبرش را شاعر متوسطی سروده و در آنها هم با همهٔ مبالغها و اغراقهایی که خواسته است بگوید و او را باسکندر هم مانند کرده است باز عنوان پادشاهی باو نمیدهد و این سند هم که از عصر او و از بازماندگان مستقیم او باقی مانده است خود بهترین دلیلست که مقام شاهی را تنها تاریخ نویسان دوره قاجار برایش قایل شده‌اند.

دراین دورهٔ ۲۵۰ ساله که قاجارها پیش از آنکه بپادشاهی برسند نامی از خود در تاریخ ایران گذاشته‌اند بیشتر ساکن ناحیه استراباد و مأمور دفع تجاوز و فتنهای پی در پی چادرنشینان ترکمان بوده‌اند.

ترکمانان از روز نخست که کرانهای شرقی و جنوب شرقی دریای خزر را گرفته و در خوارزم و گرگان قدیم یعنی ترکمنستان شوروی و گرگان امروزی جای‌گزین شده‌اند همواره بنواحی مجاور خود مخصوصاً خراسان آن روز و استان نهم امروز و نواحی مرو و سرخس و نسا و ابیورد تا کنار رود مرغاب که تا قرن حاضر همیشه جز و خاک ایران بوده است پیوسته می‌تاخته و مال مردم را تاراج و زنان و کودکانشان را اسیر میکرده‌اند.

در مدت نهصد سال همیشه دفع ترکمانان و جلوگیری از تاخت و تازشان یکی از مهمترین کارهای دولت‌های ایران بوده است. صفویه یکی از چارهایی که اندیشیدند این بود که چادرنشینان قاجار را از آذربایجان باستراباد و حوالی آن ببرند و بدین وسیله دو سود ببرند یکی آنکه ایشان را از همسایگی ترکان عثمانی که همزبان و همنژادشان بودند دور کنند و نگذارند دیگر با هم بسازند و آذربایجان و نواحی اطراف را در خطر اندازند و دیگر آنکه در برابر ترکمانان که نسبت بایشان بیگانه بودند ایستادگی کنند و باصطلاح دفع فاسد بافسد کرده باشند.

از اواسط قرن دهم تا پایان قرن دوازدهم یعنی مدت دویست و پنجاه سال وظیفهٔ عمدهٔ قاجارها همین بوده و پشتیبانی که نخست صفویه و سپس افشارها و زندیه ازیشان میکرده‌اند برای همین مقصود بوده است. اما گاه‌گاهی سرکردگان قاجار از همین پشتیبانی دربارهای ایران دلیر شده و به نفع خود و زیان کشور برمی‌خاسته و بسرکشی و طغیان دست می‌زده و نه‌تنها در همان نواحی خود بتاخت و تاز و غارت و کشتار مشغول میشده‌اند، بلکه بسرزمینهای همسایه هم می‌تاخته و روزگار را بر مردم سخت میکرده‌اند، چنانکه مخصوصاً فتنهٔ سه تن ازیشان فتحعلی خان و محمد حسن خان و حسینقلی خان از حوادث مهم قرن دوازدهم بشمار میرود و نزدیک شست سال سران قاجار در شمال شرقی ایران نه تنها مایهٔ