برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۵

توانست قاجارها را بگرگان و خراسان و قشقایی‌ها را بنواحی فارس و برخی از شاهسونها را بمرکز ایران و برخی از افشارها را بمشرق و پاره‌ای از طوایف دیگر را باطراف همدان و قزوین و قم و ساوه و نواحی مرکزی ایران براند و حتی برخی ازیشان را بکرمان ببرد و این ترک زبانان چادرنشین که درین نواحی ایران پدید آمده‌اند از آن زمان درین سرزمین‌ها ساکن شده‌اند. نام قاجارها هم تنها از اواسط قرن دهم در تاریخ دیده می‌شود و پیش از آن یا هنوز بایران نیامده بودند و یا آنکه هنوز پا برجا نشده و ناچار در حوادث دست اندر کار نبوده‌اند.

قاجارها پیش از سلطنت

در تاریخ ایران تنها از اواسط قرن دهم بکلمهٔ قاجار برمی‌خوریم و این همان کلمه‌ایست که در زبان مردم ایران «قجر» شده و حتی در ترکیباتی مانند «سرقجری بستن» که نوعی از آرایش مویهای زنان بوده و «رقص قجری» بهمین‌صورت مخفف آمده است و این خود دلیل برینست که دو الف ممدود کلمهٔ قاجار در اصل بفتحه بیشتر نزدیک بوده است تا بحرکت مد.

قاجارها از اواسط قرن دهم تا سال ۱۱۹۳ که آقا محمد خان بپادشاهی رسید نزدیک دویست و پنجاه سال در دورهٔ صفویه و دورهٔ افشارها و زندیه در حوادث ایران دست اندر کار بوده‌اند. تاریخ نویسان دربار قاجار پیش از سال ۱۱۹۳ که آقا محمد خان بسلطت بنشیند سه تن دیگر از سرکردگان این طایفه و از نیاکان آقا محمد خان را شاه دانسته و مدت تاخت و تاز آنها را هم جز و تاریخ این سلسله آورده‌اند بدین‌گونه که سرکشی فتحعلی خان را از ۱۱۳۳ تا ۱۱۳۹ و قیام محمد حسن خان را از ۱۱۶۴ تا ۱۱۷۲ و عصیان حسینقلی خان معروف بجهانسوز را از ۱۱۸۴ تا ۱۱۹۱ جزو مدت سلطنت این خاندان دانسته‌اند و بدین‌گونه بیش از ۲۱ سال بر مدت سلطنت این سلسله افزوده و آغاز پادشاهی ایشان را شست سال بالا برده‌اند. این نکته حاجت به تأکید ندارد که قیام فتحعلی خان در ۱۱۳۳ در زمان شاه سلطان حسین صفوی و سپس طغیان محمدحسن خان در ۱۱۶۴ در زمان شاهرخ افشار و پس از آن طغیان حسینقلیخان در ۱۱۸۴ در زمان کریم خان هیچ‌یک عنوان پادشاهی نداشته زیراکه این هر سه تن چنانکه بعد خواهد آمد درگوشه‌ای از خاک ایران برخاسته و سر بشورش و فتنه برافراشته‌اند. نه شش سال استیلای فتحعلی خان در آن ناحیه و نه هشت سال تسلط محمد حسن‌خان در جای دیگر و نه هفت سال تاخت و تاز حسینقلی خان در ناحیهٔ دیگر عنوان سلطنت نداشته و تنها بر ناحیهٔ کوچکی مستولی شده‌اند و پس از اندکی هم حکومت مرکزی ایشان را دفع کرده و از میان برده است و درحقیقت استیلای این سه تن