برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۵۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۰۹

یک‌دیگر در برابر دولت عثمانی اتحاد کرده‌اند. نیز پیداست سیاست روسها چنین اقتضا می‌کرده است که از جانب ایران که در آن زمان نیرومند شده بود خیالشان آسوده شود تا بتوانند بیاری ایرانیان از عهدهٔ ترکان عثمانی برآیند و نفع ایران نیز درین بوده است که در اتحاد با روسیه نواحی از دست رفته را پس بگیرد و بوسیلهٔ این اتحاد مزاحمت ترکان عثمانی را نیز از خود دفع کند.

☆☆☆

رابطه‌ای که با این عهدنامه نادرشاه با دربار روسیه بهم زده گویا تا مدتی دوام داشته است، زیرا که دو نامه از زمان وی بدستست که بکارگزاران دولت تساری نوشته‌اند:

نخست نامه‌ای که پیداست بیک تن از وزیران و شاید صدراعظم روسیه نوشته باشند و در آن جلوس یکی از پادشاهان آن سرزمین را تبریک گفته‌اند. چون نادرشاه از ۱۱۴۸ تا ۱۱۶۰ سلطنت کرده و آنا ایوانوونا امپراتریس روسیه از ۱۱۴۳ تا ۱۱۵۳ فرمانروای روسیه بوده یعنی پنج‌سال پیش از جلوس نادر بپادشاهی رسیده و هفتسال پیش ازکشته‌شدن وی درگذشته است پیداست که این نامه را از سوی نادرشاه در جلوس وی ننوشته‌اند و ناچار در جلوس جانشین وی نوشته‌اند.

پس از مرگ آناایوانوونا نخست ایوان [۱] ششم اندک زمانی پادشاهی کرده است و وی را خلع کرده‌اند و پس ازو در سال ۱۷۴۱ م. (۱۱۵۴ ق.) یلیزابتاپتروونا [۲] بتخت نشسته و از ۱۷۴۱ تا ۱۷۶۲ م. (۱۱۵۴-۱۱۷۶ ق.) امپراتریس روسیه بوده است و این نامه را از دربار نادرشاه می‌بایست در تبریک جلوس وی نوشته باشند چنانکه از القاب و عناوینی که در آن آمده پیداست که زن بوده است.

متن این نامه در مجلهٔ ارمغان [۳] بدین‌گونه چاپ شده است: «جناب وزارت‌مآب، ایالت و شوکت پناه، حشمت و جلالت دستگاه، رکن رکین دولت ابدمدت، حصن حصین ملکت دوران عدت مسیحیه، وزیر اعظم رفع‌الله قدره را بعد از طی تعارفات آنکه: مکتوب آداب اسلوبی که مشعر بر جلوس میمنت مأنوس حضرت خورشید طلعت، زهرهٔ برج سلطنت و کامگاری و درهٔ درج عظمت و شهریاری بر اورنگ موروثی و صرف همت پادشاه والاجاه معزی الیها بر اینکه آثار محبت و اتحاد زیاده بر ازمنهٔ سابقه بین دولتین عظمتین [۴] بظهور رسد، نوشته بودند سمت وصول یافت و ازین خبر بهجت‌اثرکمال مسرت و شادکامی میسر گشته، ازین که لله الحمد زمام وکالت و سررشتهٔ کفالت آن دولت والا بحیطهٔ اختیار


  1. Ivan
  2. Yelizabeta Petrovna
  3. شمارهٔ ۵ سال ۱۱ ص۳۹۴-۳۹۵.
  4. دراصل: عظیمین