میگویند که پس از مرگ تیمور گورکن تا جلوس شاه اسمعیل صفوی قاجارها در خاک شروان و مقان و شکی و ساوچبلاغ مکری (مهاباد) و طارم وزنجان و کردستان ساکن بودهاند و بدین گونه از زاویهٔ شمال غربی ایران یعنی همان نواحی مجاور قفقاز که در قرن هشتم بدانجا آمده بودند تجاوز نکردهاند.
شاه اسمعیل صفوی مؤسس این سلسله که در ۲۵ رجب ۸۹۲ بجهان آمد و در دوم رمضان سال ۹۰۷ در تبزیز بپادشاهی نشست و در ۱۹ رجب ۹۳۰ درگذشت نسبش بپنچ پشت بشیخ صفی الدین اردبیلی عارف مشهور اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم میرسد که حنفی بود و در نواحی اردییل و طالش و قسمتی از دشت مقان که در آن زمان «گشتاسفی» میگفتند طریقهای از تصوف را رواج بسیار داده بود که بمناسبت نام وی آنرا طریقه «صغویه» گفتهاند و پس ازو فرزندانش تا زمان سلطان حیدر پسر سلطان خلیل که پدر شاه اسمعیل باشد از مریدان بسیاری که خاندانشان درین نواحی داشتهاند بهرهمند میشدهاند و سرانجام شاه اسمعیل همین مریدان را مسلح کرد و با خود یار کرد و بدستیاری آنان بسلطنت ایران رسید. مادر شاه اسمعیل حلیمه دختر اوزون حسن پادشاه معروف آق قویونلو بود و وی از کودکی بزبان مادرش که زبان ترکی بود کاملا مانوس شده و زبان طبیعی و خانوادگیش بود و بهمین جهت هنوز وی یکی از بهترین شاعران زبان ترکی غربی یا آذربایجانیست و نخستین کسیست که بدین زبان شعر گفته است و خطایی تخلص میکرده و تنها غزلیات خوبی بدین زبان نگفته بلکه مثنوی دهنامهای هم سروده که معروفست. شاه اسمعیل چادرنشینان ترک زبان شمال و جنوب رود ارس را که بیشترشان مریدان خانوادهاش بودند مسلح کرد و علامت امتیازی که برایشان قرار داد کلاه سرخ بود و بهمین جهت آنها را «قزلباش» یعنی سرخسر میگفتند.
قزلباها گروه مخصوصی را فراهم میکردند که پشتیبان واقعی سلطنت صفوی بودند و فرماندهانشان نیز از خود آنان بودند و کسانی را که از نژاد دیگر بودند در میانشان راه نمیدادند و افراد این دسته که بیشتر آنان سوار بودند بدین نام و نژاد بسیار مغرور بودند و بدان فخر میکردند. تا زمان شاه عباس قدرت قزلباشها هم چنان برقرار بود و مقتدرترین گروه سلطنت صفویه بشمار میرفتند، اما شاه عباس به زبردستی اندک اندک از شمارهٔ ایشان کاست تا اینکه قدرتشان را یکسره درهم شکست. بالاترین تدبیری که شاه عباس در برانداختن قزلباشان کرد این بود که ایشان را شهرنشین کرد و املاک و مستغلاتی بدیشان بخشید و باصطلاح دستشان را بملک داری بند کرد و از نفوذ نظامیشان کاست. این کار برای صفویه شوم بود زیرا بمحش اینکه نیروی قزلباشان از میان رفت در برابر طوایف مسلح دیگر مخصوصاً افغانها و پس از آن افشارها نتوانستند پایداری کنند و سلطنت