برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۲۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۸۳

«در اول فصل تابستان این سال ووانویچ نام روسی با چند فروند کشتی از حاجی‌طرخان باستراباد آمد. حضرت آقا محمد شاه آنوقت در نواحی استراباد تشریف داشتند. ووانویچ از ملازمان آن حضرت درخواست نموده، رخصت طلبید که روسها در سواحل استراباد در محل مناسبی دارالمعامله بنا نمایند، که تجار روس در آنجا بسهولت مشغول امور تجارتی باشند. حضرت شهریاری قبول فرموده، اذن ساختن دارالمعامله دادند. روسها در عوض دارالمعامله در دوازده فرسنگی شهر استراباد قلعهٔ بسیار محکمی بناکردند و هیجده عراده (!) توپ و قورخانه در آنجا گذاردند. بعد از اتمام قلعه حضرت شهریاری بتماشای قلعهٔ روسها تشریف بردند و از وضع باخبر گشتند. چون از قلعه مراجعت فرمودند ووانویچ و صاحبمنصبان روس را بشام دعوت کردند. وقت شب که صاحبمنصبان ووانویچ بمحل دعوت رسیدند حضرت شهریارکامگار حکم بگرفتن آنها کردند و فرمودند که اگر قلعه را که ساخته‌اید فوراً خراب نکنید و توپهای خود را با آنچه در ساحل استراباد دارید نبرید جان و مال شما در خطر خواهد بود. ووانویچ چون میدانست فرمایشی که حضرت شهریاری می‌فرمایند هرگز تخلف را در آنراهی نیست از همانجا بکارگزاران خود دستورالعملی نوشت که توپخانه و لوازمی که دارند بکشتی حمل کنند و قلعه را خراب و منهدم سازند. خلاصه حضرت آقا محمد شاه چون تهدید زیادی بآن جماعت فرمودند آنها از استراباد خارج شده، بمملکت خود بازگشتند. برخی این واقعه را بسال قبل نسبت داده‌اند».

پس از آن در حوادث سال ۱۱۹۸ [۱] میگوید: «مرتضی قلی خان و رضا قلی خان برادران حضرت معظم از راه صواب منحرف شده، بزندیه پیوستند و نزد شیخ ویس‌خان پسر علی مراد خان رفتند … ».

اندکی پس از آن که سخن ازشکست خوردن و کورشدن شیخ ویس‌خان می‌راند می‌گوید: «مرتضی قلی خان و رضا قلی خان برادران حضرت شهریاری که از برادر تاجدار خود روگردان و بزندیه متوسل شده بودند کار را زار دیده، یأس بر آنها غالب آمد. مرتضی قلی خان بقزوین و گیلان و طالش و قبه بادکوبه و خاک روس رفته، در آنحدود حیاترا وداع نمود و رضا قلی خان بصفحات خراسان رفته در آنسامان درگذشت.»

سپس در حوادث سال ۱۲۰۲ [۲] چنین آورده است: «هم درین سال مرتضی قلی خان که بصفحات قبه و طالش رفته بود، با مصطفی قلی خان طالش و فتحعلی خان حاکم قبه شیخعلی خان بیگلربیگی باکویه سازش نموده، غفلة بگیلان تاخت و چپاول درانداخت. نواب سلیمانخان قاجار کس فرستاده، واقعه را بعرض نواب جهانبانی که در فیروزکوه


  1. ص ۴۰-۴۱
  2. ص ۴۵