برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۱۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۷۲

درگرفت.

آقا محمد خان جعفرقلی خان و خان ابدال خان کرد و لطفعلی خان داد وی را با سربازان عراقی و تفنگ چیان سوادکوه بجنگ ایشان فرستاد. در برخورد اول رضا قلی خان شکست خورد و ببارفروش گریخت و گروهی از لشکریانش کشته شدند و مالشان بتاراج رفت.

مصطفی قلی خان چون کار را بدین سان دید نزد آقا محمد خان رفت و مرتضی قلی‌خان هم با همدستان خود باستراباد گریخت و آقا محمد خان ساری را گرفت. چندی پس از آن واقعه آقامحمدخان جعفر قلی خان را بجنگ علی‌مراد خان زند باصفهان فرستاد.

در همین زمان رضا قلی خان هم که از سوادکوه گریخته بود باستراباد نزد مزتضی قلی خان رفت و لشکری برداشت و بورامین تاخت. آقا محمدخان جعفرقلی خان را بجنگ او فرستاد و خود هم درپی او روان شد. رضا قلی خان باز نتوانست مقاومت کند و باستراباد پیش برادر رفت. بار دیگر باطراف طهران حمله برد و چون شکست خورد بلاریجان گریخت و در آنجا بنای فتنه‌گری را گذاشت.

مرتضی قلی خان بار دیگر از استراباد بفیروزکوه حمله برد و رضاقلی خان هم از لاریجان باو پیوست و نیز مهدی قلی خان که آقا محمد خان اورا برای دلجویی مردم لاریجان فرستاده بود با ایشان همدست شد. چون این خبر بآقا محمدخان رسید جعفرقلی‌خان را از قزوین مامور مازندران کرد و خود درپی او روانه شد. جعفرقلی‌خان در مازندران با مرتضی قلی خان جنگ سختی کرد و جعفر قلی خان شکست خورد و از راه درختستان مازندران گریخت و بار دیگر سپاهی آماده کرد و در«خواجک» در سرزمین کجور با رضاقلی خان روبرو شد، او را شکست داد و دنبال کرد و گرفتار کرد و نزد آقامحمدخان برد. وی هم او را بخشید و نزد خود نگاهداشت. سپس جعفر قلی خان را برای سرکوبی مردم لاریجان فرستاد و وی پس از پیروزی از بارفروش بسوی استراباد تاخت و تا چهاردانگه رسید و امیدوار بود که مرتضی قلی خان پشیمان شود و چون وی تسلیم نشد و او هم از جنگ با برادر خودداری می‌کرد از آنجا باشرف رفت.

درین میان بآقامحمد خان گفتندکه اگر رضاقلی خان را آزاد کند تا نزد مرتضی قلی خان برود شاید مرتضی قلی خان هم تسلیم شود. وی این کار را کرد و او را باستراباد فرستاد. مرتضی قلی خان هم اظهار پشیمانی کرد و مصطفی قلی خان برادر خود را با چندتن نزد آقا محمد خان فرستاد. آنگاه آقا محمد خان بساری رفت و جعفر قلی خان و رضا قلی خان را با هفتصدتن سپاهی برای گرفتن گیلان فرستاد و خود در بارفروش ماند و رضاقلی خان قاجار قوانلو را حکمرانی آمل داد و رضاقلی‌خان برادر خود را برای سرکوبی