برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۶۹

حضرت پادشاه جم جاه ممالک ایران از هرجهت قطع مکاتبه و مراسله با قرال[۱] انگلیس گردیده، از جانب دولت علیهٔ ایران متعهد شوند که بنای خصومت با ایشان گذاشته، بجهت دفع آنها عساکر روانه نمایند و بنابرین مطلب ایلچی سرکار شوکت‌مدار پادشاهی که بجانب انگلیس رفته بارجاع و احضار اوامر فرمایند و از جانب انگلیس و کمپانی آنچه بالیوز[۲] و وکلای قرال انگلیس در سواحل بنادر عجم و ولایات ایران اقامت نموده باشند آنها را مطرود و اموال و امتعهٔ انگلیس ضبط شده، تجارت آنها را برا و بحرا از جانب ایران مقطوع نمایند و فرمان قضا جریان همایونی درین خصوص از مصدر عز و شان صادر گردد و در اثنای این مخاصمه از طرف انگلیس بجهت سفارت یا ببهانهٔ دیگر هرگونه سفیری که بجانب آستان فلک بنیان پادشاهی عزیمت نمایند ایشان را مطرود و مردود نموده راه ندهند.

مادهٔ نهم: آنکه هرگاه فی المستقبل روسیه و انگلیس باهم اتفاق نموده، بجانب دولتین علیتین فرانسه و ایران عزیمت و حرکت نمایند این دو دولت نیز باتفاق یک دیگر بدفع آنها اقدام نموده، از روی موافقت و اتحاد بمخاصمه و مجادله و محاربهٔ آنها پردازند و چنانچه بنای سفر و حرکت نمایند اولیای دولتین علیتین فرانسه و ایران یکدیگر را خبر نموده، بدفع آنها اقدام نموده، و آنچه در مادهٔ سابقه مرقوم شده از ضبط مال و امتعهٔ ایشان بطریق مشروح در مادهٔ فوق عمل نمایند و در موافقت و مرافقت و اعانت یکدیگر بهیچ وجه من الوجوه کوتاهی و اهمال و مسامحه و امهال جایز و روا ندارند.

مادهٔ دهم: آنکه اعلی حضرت پادشاه سپهر بارگاه ایران مرافقت و موافقت فرموده از صوب افغان و قندهار و آن حدود تجهیز سپاه و تهیهٔ جنود فرموده، در وقتی که مشخص شود و معین گردد بجهت تسخیر و تصرف ممالک هندوستان متصرفی انگلیس عساکر و جنود منصورهٔ پادشاهی را مأمور و ارسال فرمایند و ولایات متصرفی انگلیس را ضبط و تسخیر نمایند.

مادهٔ یازدهم: آنکه هرگاه کشتی فرانسه از صوب بنادر مملکت ایران ظهور و عبور نماید و بعضی تدارکات و جزییات و برخی اشیاء و ضروریات برای آنها درکار باشد و لازم گردد اهالی بنادر بایشان محبت و معاونت نمایند در تدارک آنها لوازم دوستی را بعمل آورده، اعانت نمایند.


  1. مأخوذ از کلمه کارول Korol روسی بمعنی شاه
  2. ماخوذ از کلمهٔ بایولوس Bajulus لاتین بمعنی قیم و بالاخص سفیر دربار و نیز در استانبول که بفرانسه Baile می‌گویند و ترکان این کلمهٔ لاتین را بالیوس و بایلوس تلفظ کرده و در فارسی بالیوز نوشته و بمعنی کنسول آورده‌اند.