برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۵۴

و یگانه نتیجه‌ای که ازین سفر خود گرفت این بود که فتحعلی شاه وعده داد تا از روسیه حمله نکنند او هم وارد جنگ نشود.

از همین جا پیداست که ایران درین کشمکش‌ها فدای سیاست و منافع فرانسه میشد و چون نفع ناپلئون درین بوده است که نیروهای روسیه پراکنده باشد و عده‌ای از آنها در قفقاز در برابر نیروهای ایران معطل بماند تا او بتواند در اروپا روسیه را از پا درآورد دربار طهران هم ناسنجیده و ناپخته بواسطه بی‌اطلاعی از اوضاع جهان و از توانایی نظامی روسیهٔ تزاری در آن زمان آلت دست میشده و بدینگونه مواقع مناسب را از دست میداده است و نتیجه این میشده که در هر جنگ تازه‌ای ایرانیان نسبت بجنگ پیش بیشتر میباخته و بیشتر نواحی ایران را از دست میداده‌اند.

عهدنامه گلستان

سرانجام پس ازین جنگهای بیهوده که از ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ بیش از ده سال کشید دربار طهران بدولت انگلستان متوسل شد و انگلیسها در میان افتادند و عهدنامه‌ای که بعهدنامهٔ گلستان معروفست در میان ایران و روسیه در ۲۹ شوال ۱۲۲۸ (۱۲ اکتبر ۱۸۱۳) امضاء شد.

این عهدنامه در لشکرگاه گلستان بسته شد، نمایندهٔ ایران برای امضای آن میرزا ابوالحسن ایلچی و نمایندهٔ روسیه ژنرال رتیشچف فرمانده نیروهای گرجستان بود و شگفت اینست که سر گوراوزله سفیر انگلستان در دربار طهران نیز در موقع انعقاد آن بعنوان شفاعت حضور داشته است. اساس این عهدنامه باصلاح حقوق بین‌الملل ستاتو کوئو[۱] بود، یعنی نواخی که تا آن تاریخ بدست دولت ایران بود متعلق بایران بماند و نواحی که روسها متصرف شده بودند بروسیه تعلق گرفت و متعهد شدند لشکریان ایران و روسیه از روز امضای قرارداد در هرجا که هستند همان جا بمانند و از آنجا تجاوز نکنند و آنجا مرز میان ایران و روسیه باشد، تا بعد نقشهٔ معین و دقیقی ترتیب بدهند که مرز دو کشور را معلوم کند و پس از دقت کامل خط سرحدی را معین کنند.

همین نامعلوم بودن مرزهای ایران و روسیه و مقررات عهدنامهٔ گلستان سبب شد که دولت ایران ازین عهدنامه تخطی کرد و ادعای غبن داشت و بجنگ دوم با روسیه دست زد و بهمین جهة یگانه سود عهدنامهٔ گلستان این بود که صلح موقتی ناپایداری تا سیزده سال بعد یعنی تا سال ۱۲۴۲ قمری (۱۸۲۶ م.) در میان ایران و روسیه برقرار کرد. چنان می‌نمایدکه شاهکار انگلیسها درین میانجی‌گری این بوده است که اختلاف ایران و


  1. Statu quo