جنگ دوم گنجه
چون ژنرال تسیتسیانف برای یاوری لشکری که بفرماندهی سرهنگ گرگین فرستاده بود از گنجه بیرون آمد و درکنار رود ترتر لشکرگاه ساخت. ناچار شهرگنجه را تخلیه کرد و چون این خبر بفتحعلی شاه رسید دستور داد که عباس میرزا شهر گنجه را بگیرد. از سوی دیگر اسمعیل خان دامغانی را با عدهای دیگر برای مقابله با تسیتسیانف فرستاد و وی بدستور عباس میرزا بگنجه تاخت و آن شهر را بار دیگر گرفت و قلعهای را که روسها در آن بودند محاصره کرد. چون در شهر گنجه آذوقه و علوفه کم شده بود و روسها در قلعهٔ خود آذوقه بسیار داشتند و میتوانستند مدت مدیدی پایداری بکنند و بالعکس لشکریان ایران دوچار تنگی می شدند عباس میرزا دستور داد پنچهزار تن از زن و مرد شهر گنجه را با چهارپایان سپاه به «شمکور» که در نیم فرسنگی شهر بود ببرند، تا از مردم شهر کم بشود و دوچار سختی آذوقه نشوند. فردای آن روز از گنجه بیرون آمد و در راه بکار عدهای که بشمکور فرستاده بود رسیدگی کرد و از آنجا به «زکم» رفت، در سر راه بعدهای از روسها که آذوقه برای سربازان تسیتسیانف میبردند برخورد و فرمانده آنها را که سرهنگی بود با عدهٔ دیگر اسیر کرد و بزکم رفت.
از آنجا دستور داد که پیرقلی خان و محمد علی خان شامبیاتی آن عده از مردم گنجه را که از شهر بیرون آورده بودند بتبریز ببرند و آنها را در تبریز منزل دادند و فتحعلی شاه بتوسط ملا ملک محمد قاضی عسکر با آنها نیکی کرد.
عباس میرزا از زکم بناحیهٔ «آخسقه قزاق» رفت و چند روز در آنجا ماند و چندتن از بزرگان سرزمین کاخت و قلعهٔ ینکی در گرجستان نزد او آمدند و اظهار اطاعت کردند. سپس از آنجا عازم ایروان شد و از راه تنگی که ازمیان درختستانها میگذشت و یک تن بیشتر نمی توانست از راه. بگذرد عازم ایروان شد. در راه عدهای ازگرجیان که با روسها همدست بودند کمین کرده بودند و تیری بطرف او انداختند که چکمه او را خراش داد، اما آسیبی باو نرساند و وارد ایروان شد. از آنجا حاج محمد خان قراگوزلو را برای بردن اخبار نزد فتحعلی شاه فرستاد. از سوی دیگر اسمعیلخان دامغانی که با ابوالفتح خان جوانشیر و عدهای از لشکریان برای مقابله با تسیتسیانف رهسپار شده بودند با او روبرو شدند و جنگ سختی درگرفت و سرانجام لشیکریان روس بکوه «آق دره» پناه بردند و در راه عدهٔ کثیری از آنها گرفتار شدند و اسمعیلخان که فیروز شده بود نزد فتحعلی شاه برگشت و فتحعلی شاه بطهران بازگشت.