برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۷۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۳۷

نتیجهٔ این‌کار چنین باشد و میپنداشت آنچه دربارهٔ آقا محمد خان و لشکریانش میگویند مبالغه است. میگوید درست تر اینست که گوداویچ در قلعهٔ گورگیوسک بود و سپاهیانش در اطراف کوه‌سیاه (قراداغ) پراکنده بودند و نمیتوانست تا سه چهار هفتهٔ دیگر لشکریان خودرا جمع کند و بتفلیس برسد. یا اینکه شاید ایراکلی نمیخواسته‌است آنها را درین کار دخالت بدهد و از استیلای آنها نیز بیم داشته و نیروی خود را برای برابری با لشکر آقا محمد خان کافی میدانسته است. در هر صورت پس ازین واقعهٔ تاخت‌وتاز آقا محمد خان بر تفلیس یکاترین درصدد برآمده است که انتقامی ازو بگیرد و درین موقع مرتضی قلی خان برادر آقا محمد خان که در جنگ با او شکست خورده و بروسیه گریخته بود در آن سرزمین بود و یکاترین میخواست بوسیلهٔ او آقا محمد خان را از پا درآورد و لشکرکشی والریان زوبف بهمین مقصود بود و آن لشکرکشی هم بی نتیجه نماند زیرا که نواحی دربند و بادکوبه و طالش و شماخی و گنجه که پیش از آن جزو خاک ایران بود در همین واقعه از دست رفت.

آغاز جنگهای ایران و روسیه

تاخت‌وتازهای بیهودهٔ آقا محمد خان در گرجستان نتیجه‌ای جزین نداد که از یک طرف مردم آن سرزمین را رنجیده‌تر کرد و از سوی دیگر دولت روسیهٔ تزاری را بکارهایی برانگیخت که زیان بسیار برای ایران داشت.

هراکلیوس دوم یا ایراکلی پادشاه گرجستان در ۱۷۹۸ م. (۱۲۱۳ ق.) اندکی پس از کشته‌شدن آقا-محمد-خان- درگذشت. فتحعلی شاه که چون نام جدش را داشت در ولیعهدی بنام «باباخان» معروف بود اندک زمانی پس از آن واقعه در ۲۴ ربیع الاول ۱۲۱۲ رسماق بتخت ایران نشسته بود.

ایراکلی چند پسر داشت، مهتر آنها گئورگی نام داشت ودر اسناد ایرانی نامش را «گرگین» نوشته‌اند و او بجای پدر نشست. اما یکی از برادرانش که الکساندر یا اسکندر نام داشت بمخالفت با او برخاست و مدعی سلطنت او بود و ظاهراً مخالف این بوده است که گرجستان دست نشاندهٔ روسیه باشد و بهمین جهت امیدوار بودکه ایران ازو حمایت کند و وی را بسلطنت گرجستان برساند و بدربار فتحعلی شاه آمد و در جنگهایی که پس از آن درمیان روسیه و ایران درگرفت شرکت داشت و همچنان در ایران ماند تا اینکه در طهران درگذشت و وی را در کلیسای قدیم نصاری در بیرون دروازهٔ شاه عبدالعظیم بخاک سپردند.

سلطنت گئورکی چندی نکشید و در ۲۸ دسامبر ۱۸۰۰ (شعبان ۱۲۱۵) در تفلیس درگذشت و پسرش داوید یا داود بجای او مدعی سلطنت بود. اما گئورگی پیش از آنکه