برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۷۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۳۴

جسورانه‌ای طرح کرده بودکه ناپلئون اول هم در حد خود خواست آنرا دنبال یکند. پیش از زویف اختیار امپراطوری روسیه بدست پاتیمکین افتاده بود و وی میکوشید ملل نصارای بالکان را بر سلاطین عثمانی بشوراند و متصرفات اروپای عثمانیها را جزو روسیه کند. زوبف بلند پروازتر ازو بود و میخواست ایران را درهم نوردد و خود را بمرزهای هندوستان برساند و بدریاهای گرم راه بیابد.

نقشه این بودکه والریان زوبف ایران را بگیرد و پادگانهایی در شهرهای مختلف ایران بگمارد و از راه آسیای صغیر بخاک عثمانی حمله ببرد و ترکان عثمانی را هم از پا دربیاورد. از طرف دیگر میبایست سووارف سردار معروف از راه بالکان باستانبول حمله ببرد و درضمن ناوگان روسیه از راه دریا پایتخت عثمانی را محاصره کند و قرار بود فرماندهی ناوگان با خود یکاترین باشد.

در پایان ماه فوریهٔ ۱۷۹۶ (شعبان ۱۲۱۰) والریان زوبف از پترزبورگ رهسپار شد و امیدوار بود در ماه سپتامبر همان سال یعنی هفت ماه دیگر باصفهان برسد. میبایست ژنرال کارساکف هم از سوی دیگر با ده هزار سرباز از راه قفقاز رهسپار شود و تفلیس را بگیرد. اما زوبف با بیست هزار سرباز در کرانهٔ دریای خزر حرکت کند و پس از آنکه بلشکریان ژنرال کارساکف رسید با هم بسوی اصفهان بتازند و امیدوار بودند که مردم دربند و بادکوبه در راه مانع ازین لشکرکشی نشوند. ظاهراً در آن موقع دربار روسیه چندان اطلاعی از اوضاع داخلی ایران نداشت و میپنداشتند که هنوز اصفهان پایتخت ایرانست و اگر اصفهان را بگیرند دولت ایران تسلیم می‌شود. ماه سپتامبری که زوبف وعده میداد رسید و هنوز لشکریان او از مرزهای ایران نگذشته بودند. از پترزبورگ «دو ولان» نام مهندس را با نقشهای جغرافیایی و دستورهای نظامی بیاری او فرستادند ولی در ۱۷ نوامبر همان سال (جمادی‌الاولی ۱۲۱۱) که یکاترین دوم درگذشت وی هنوز در بادکوبه بود. پاول جانشین یکاترین دنبال اینکار را نگرفت و نقشه زوبف عقیم ماند.

پیش ازین وقایع همینکه خبر اتحاد گرجستان با روسیه بآقا محمدخان قاجار رسید مصمم شد بر آن نواحی بتازد. این موقع برای وی بسیار مناسب بود زیرا که یکاترین ملکهٔ روسیه همچنان از انقلاب فرانسه وحشت‌زده و مرعوب بود و چون خبر تاختن آقامحمدخان بگرجستان رسید از مردم گرجستان حمایتی نکرد.

از آن زمانی که پادشاه گرجستان بپشت‌گرمی دریار روسیه سر از فرمانبرداری از ایران باز زده بود گروهی از امیران و فرمانروایان آن سوی ارس هم که بیشترشان حکمرانی موروث داشتند از مشاهدهٔ کار او دلیر شده بودند و سر بطغیان برداشته و با ایراکلی