نگذارد انگلیسها از راه ایران با هند مربوط باشند. از سوی دیگر حمایت نکردن ناپلئون از ایران را در برابر روسیه میبایست باین وسیله جبران کند که بکوشد صلح در میان ایران و روسیه برقرار سازد. درین زمینه هم باز دربار ناپلئون آنچنانکه باید با او یاری نمیکرده، یعنی نمیخواسته است در اروپا بوسیله سفیر روسیه در پاریس یا سفیر فرانسه در دربار روسیه درینکار وارد شود و تنها بار را بدوش گاردان میگذاشتند و میخواستند وی در طهران درمیان نماینده روسیه و دولت ایران میانجیگری کند و بدین وسیله سخت آشکار است که مقصود دربار ناپلئون این بود که بیشتر درین گیرودار درمیان روسیه و ایران حق را بروسیه بدهد و ایران را وادار کند از منافع و شرایط خود بکاهد و بشرایط روسیه تسلیم بشود.
درین میدان دشوار اشکال دیگری هم در پیش بود و آن این بود که از یکسو ایران با دولت عشمانی هم اختلافاتی داشت و بهمین جهت ترکان عثمانی مانع بودند که خبر و نامه بایران برسد و دولت ایران و سفیر فرانسه در طهران سریع ترین و نزدیک ترین رابطه را با دربار ناپلئون داشته باشند. از سوی دیگر در افغانستان هم که یگانه راه حملهٔ بهندوستان بود و ناپلئون امیدوار بود از آنجا بتواند بانگلیسها حمله ببرد مخالفان و شورشیان چند در برابر ایران برخاسته بودند و نمیگذاشتند راه هرات و قندهار که ناپلئون امیدوار بود از آنجا بهند بتازد راه امن و در اختیار ایران بشود.
اینست که سنیاست ناپلئون را در دربار فتحعلیشاه بسیار ناپخته و ناسنجیده و دور از حزم و تدبیر باید دانست که حقیقت و صداقت در آن نبوده است. نتایج این سیاست برای ایران بسیار وخیم شد، زیرا که پیروی ایران از نیات ناپلئون و شرکت در دسته بندیهای او در برابر انگلستان خشم انگلستان را بر انگیخت و با ترس دیگری که از ایران داشت توأم شد.
این ترس دیگر این بودکه انگلیسها در ورود بهندوستان بنفوذ معنوی ایران در آن سرزمین پهاور پی برده و خطرناکترین رقیب خود را در آنجا فکر ایرانی و زبان فارسی و تجارت با ایران دیده بودند و در هرجای آسیا که میخواستند رخته کنند بهمین مانع برخورده بودند.
از آن زمان همهٔ کوش انگلیسها در آسیا این بوده است که ایران را بدست همسایگان مختلفی که داشته است ناتوان کنند و حوادثی در افغانستان و حکومتهای فرعی آسیای مرکزی مانند بخارا و مرو و خیوه و متصرفات روسیه در قفقاز و دولت عثمانی که همسایگان آنروزی ایران بودند فراهم بکنند، تا نواحی حاصل خیز و پرجمعیت ایران که در حواشی مملکت بود از آن جدا شود و بدست دیگران بیفتد و دیواری محکم درمیان