برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۱۴

فابویه خود گزارش بسیار جالبی بعنوان «کارهای اصفهان» نوشته و در آن شرح دقیقی از کارهای فنی که در آن شهر کرده داده‌است.

از جزییاتی که در یادداشت‌های او هست پیداست که درین راه رنج بسیار برده و چیزهای ناگوار تحمل کرده است. سرانجام توانسته است بدست خود قالب گلی برای شش لوله توپی که اول ریخته است بسازد و چون خواسته است این قالب ها را امتحان بکند متوجه شده است که باز باید از نو آنها را بسازد. آن شب با حال تب سخت متوجه شده است می تواند کوره های کهنه‌ای را که سابقاً انگلیسها در اصفهان ساخته بودند با مختصر تغییری برای این کار آماده کند. ولی برای ساختن مفرغ محتاج بقلع و مس بوده است. عبدالله‌خان نایب‌الحکومه که می‌بایست قلع و مس را تهیه کند چند هفته اورا معطل کرده‌است و برای اینکه درین راه خرجی نکند دستور داده است هرچه دیگ در اصفهان هست از مردم بگیرند. فردای آنروز مردم شهر با چشمان اشک آلود دیگ های خود را آورده‌اند. فابویه ازین منظره متأثر شده، مردم را با دیگهاشان برگردانده و خود خشمگین نزد نایب الحکومه رفته است و در نامه ای می نویسد: «من باو گفتم که همان روز بطهران برمیگردم و مخالفت او را بشاه میگویم.»

سرانجام عبدالله‌خان بدین وسیله مرعوب شده و فردای آن روز چند شمش مس برای این کار فرستاده و هماندم آنها را وارد کوره کرده و بدین‌گونه بریختن توپ آغاز کرده‌اند. یک شبانروز فابویه دایماً مراقب این کار بوده‌است. فردای آن روز وقتی که خواسته‌اند لوله را در قالب بریزند کارگرانی که از دیدن این فلز گداخته هراسان شده بودند ازین کار سر باز می‌زدند. ناچار وی اهرمی بدست گرفته و با دو ضربت سخت چک راه را باز کرده و بدین‌گونه فلز گداخته بیرون ریخته است. ولی ترشح مایع سوزان وی را از پا درآورده و بعقب افتاده است. کارگران تصور کرده‌اند وی مرده است ولی ناگهان از جای جسته و بهمین حال مخزنهای دیگر فلزگداخته را شکافته و بدین‌گونه همهٔ قالب‌ها را پر کرده است.

می نویسد فریاد بارک‌الله و ماشاءالله کارگران فضا را پر کرده بود و درضمن عدهٔ دیگر از ترس فریاد میکردند. پس از آن می‌گوید وقتی که این لولها را ریختیم میبایست آنها را سوراخ کنیم و این‌کار از همه مشکلتر بود. پس از سه ماه زحمت سرانجام توانسته بود مته‌ای را که برای این‌کار لازمست تهیه کند. وقتی که اعلان کرد با این افزار این تکه های عظیم مفرغ را دونیم خواهدکرد و لوله توپ خواهد ساخت همه خندیدند و خود اقرار می‌کند که وی نیز درین کار شک داشته است. این شک هم بجا بود زیراکه در حرکت اول آن افزار از هم پاشید. برای اینکه کارش خراب نشود کارگران را مرخص کرده و تنها