برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۰۱

نگاشتند و داود را لقب خانی دادند و فرستادند. الحاصل درین سال که ۱۲۲۱ هجری بود موسیو ژوبر نامی از دولت فرانسه عزیمت ایران داشت. پاشای بایزید و وان بملاحظهٔ مصالحهٔ عثمانیه و روسیه اورا موقوف داشت و دو چاکر اورا بکشت. چون نواب شاهزاده نایب‌السلطنه شنید کس فرستاد، موسیو ژوبر را از پاشا بخواست، او نیز بفرستاد و با عزتی تمام اورا بتبریز آوردند و بسلطانیه آمده، شرف حضور سلطان ایران را دریافته، معلوم شد که داودخان مذکور با وی همراهست. الحاصل نامه بدادند و از جانب ناپلیون امپراطور پیغامات دوستانه بگذرانید و جواب نامهٔ اورا میرزا رضی تبریزی بفارسی مرقوم و بسفارت میرزا رضای قزوینی وزیر شاهزادهٔ آزاده محمد علی میرزا روانهٔ پاریس شدند.»

مولف منتظم ناصری[۱] در وقایع سال ۱۲۱۷ هجری و ۱۸۰۲ میلادی مینویسد: «هم درین سال بتوسط خواجه داود نام از ارامنه و تجار بغداد نامه‌ای از ناپلیون بناپارت کنسول اول فرانسه بحضرت خاقانی موصول گردید. خواجه داود لقب خانی یافته، حامل جواب آن نامه گردیده، بفرانسه روان شد».

گویا این خواجه داود ارمنی ساکن بغداد همان کسی باشد که در ۱۸۱۷ (۱۲۳۲ ه‍.)کتاب کوچکی در پاریس بعنوان وضع کنونی ایران»[۲] بفارسی و فرانسه و ارمنی چاپ کرده است. درین کتاب نام خود را بفارسی «صاحب نشان شیروخورشید ایران ملک شاه نظرزاده میرداود ضنادوریان» نوشته است و در پشت این کتاب در دنبال نام خود نوشته است «مامور فرانسه در ۱۸۱۶»[۳]. بنا بر اسنادی که در دستست ناپلئون از جوانی نقشهٔ تصرف آسیا را در ذهن خود جای داده و کراراً باین نقشه بازگشته و سالها پی از آنکه بامپراطوری برسد این خیال را در فکر خود پرورده است. پیداست که بیشتر مقصود وی ازین کار این بوده است که هندوستان را از دست انگلستان بیرون بیآورد. پس از آنکه بمصر لشکر کشید و ازین کار نتیجه‌ای نبرد باز ازین اندیشه دست برنداشت و هم چنان آنرا دنبال می‌کرد. در آن زمان دروازهٔ اروپا بر آسیا شهراستانبول پای تخت سلاطین عثمانی بود. در سال ۲ ۱۸۰ م. (۱۲۱۷ ه‍.) ناپلئون سباستیانی از افسران عالی رتبه ارتش خود را بسفارت بدربار عثمانی فرستاد و امیدوار بود بدین وسیله بتواند از همهٔ کشورهای آسیایی با خبر باشد.

سباستیانی مامور بودکه راه راه لشکرکشی بهندوستان را پیدا کند. وی قهراً


  1. ج ۳ ص ۷۸
  2. Etat actuel de la Perse, par Mir - Davoud - Zadour de Mélik Schahnazar, Paris 1817
  3. Envoyé en France en 1816