برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۲۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۹۶

شکست فاحشی داده، دوسه هزار روسیه را کشته و گرفته و تا حال چندین مرتبه ایلچی ایشان آمده، برای سرکار عظمت مدار شاهنشاهی مبالغ کلی جواهر و تحفها آورده، برجال دولت علیه کسی نمانده که لازمه تعارف بعمل نیاورده باشد و لازمهٔ ایستادگی داشته و دارند که روسیه را بزور و پول ان شاءالله بموافقت این دولت علیه از ایران بیرون نمایند. ایلچی که از دولت علیه رفته و می‌رود دولت انگریز خود متحمل اخراجات آن شده و می‌شوند. آن عالی شان که این تکلیف را نموده راستست. این جانب همیشه بخیر خواهی دولت بهیهٔ فرانسه معروف و مشهور بوده‌ام و لیکن از کم غیرتی و بی اهتمامی شما راه حرفی درین آستانه علیه ندارم. چرا باید رجال آن دولت جاوید مدت، که بهمه صفات حسنه آراسته می‌باشند، ننگ بدعهدی و سست پیمانی را که از همه عیوب بدترست بر خود پسندیده، چشم از پاس عهد و نگاهداری پیمان بپوشند؟ بخدا که این جانب محض خیرخواهی که بعلت آمدورفت این دوساله بهم رسیده است بر خود هموار نمی‌توانم کرد و همیشه بعلت شهرتی که بخیرخواهی آن دولت دارم نزد همه کس خجل و منفعل می‌باشم. درین چند ساله که مباعدتی بتقریب قطع رسل و رسایل دست داده بود همیشه خواهشمند این مطلب بودم که واسطهٔ معقولی، که محرمیت و صداقت داشته باشد، بهم رسد، تا درصدد اظهار بعضی مراتب برآمده، مجملی از آنچه درین مدت فی مابین رخ نموده معلوم سازد. بهترکه آن عالی شان که از تمامی کارها مستحضر و آگاه و از قراری‌که معلوم شده بی‌نهایت نیک اندیش و خیرخواهست، باز باین حدود آمده، سبقتی در اظهار بعضی مراتب نموده، تا تازه مطالب درصدد اظهار برآید و در پردهٔ خفا نماند. الحمدلله رب‌العالمین پروردگار پاک خدمهٔ این دولت علیه را از اعانت جمیع دول بی‌نیازی داده است و ابواب فتوحات بر چهرهٔ آمال این دولت جاوید مدت گشاده، البته مسموع آن عالی‌شان گردیده است که درین سال فیروزی مآل تا چه حد آثار ضعف و فتور از صدمات سپاه منصور در احوال روسیهٔ این سرحد راه یافته، چه قدر از آنها مقتول و چه قدر دستگیر شده. آنچه اظهار و قلمی شد محض دوستی و خیرخواهی بود. چنانکه آن عالی شان صلاح داند همین نوشته را انفاذ پاریس نزد امنای دولت بهیه فرانسه نماید. پیوسته مترصد اخبارات و مرجوعات می باشد».

پیداست که این نامه بسیار جالب را میرزا شفیع صدراعظم بنمایندهٔ فرانسه در ایران نوشته و در آن از ناسازگاری دولت ناپلئون نالیده و از رشوه‌های سرشاری که فرستادگان انگلستان بفتحعلی شاه و درباریان وی داده‌اند دم زده است. از فحوای نامه پیداست که در ظرف جنگ اول روسیه با ایران و پس از بازگشت عسکرخان سفیر فتحعلی شاه از پاریس در سال ۱۲۲۴ نوشته شده است.