برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۹۵

است اینجانب نیز زیاده از حد این مطلب را طالب می‌باشم، چراکه در ایران و درب خانهٔ شاهنشاه جهان و جهانیان خیرخواه دولت فرانسه محسوب شده‌ام و باین جهت هنوز مورد توبیخ و ملامت اهالی ایران می‌باشم. مکرر قلمی شده است که هرگاه پادشاه فلک بارگاه فرانسه و رجال آن دولت بهیه خواهندکه رفع بدنامی خود کرده، در عالم محمود و نیک نام باشند این معنی برای آن دولت میسر نخواهد شد، بجز اینکه عهد و میثاقی که در خصوص اخراج روسیه با دولت قاهره بسته‌اند وفا نمایند،که راه عرض و استدعایی برای این خیرخواه بدست آید. حالا اگر از جانب شما حرفی بگویم اندیشه دارم که حمل بر بعضی جهات نمایند. آخر دوستی و آشنایی دولت بزرگ را نفعی و ثمری ضرورست، خلف عهد و سست پیمانی شماکه عالمگیر شده و از ایلچیان و فرستادگان آن دولت هرکه وارد این ولا شده هزارگونه سخنان دوستانه مسموع گردید، یکی از قوه بفعل نیامده. یکی مذکور ساخته که ایمپراطور اعظم از راه دریا هزار تفنگ فرستاد، یکی نوید داده که پنجاه عراده توپ می‌آورند، یکی دیگر گفته که پادشاه محض خاطر شما با روسیه مصالحه کرده، ایلچی فرستاده که روسیه را بیرون نمایند. ما هم بهمین هوس موسی لاژار را تدارک کلی نموده نزد گوداویچ سردار روسیه فرستادیم. بعد از ورود آنجا بسردار و کارگزاران این دولت تکلیف و اهتمام می نمود که شما قلاع را خالی کرده بروسیه واگذارید، تا من بنای متارکه میان شما بگذارم. این همه معلم و مهندس که از آن دولت در آنجا بودند، با آنکه کمال محبت و نوازش دربارهٔ ایشان بعمل آمده واز مال دنیا بهیچ وجه مضایقه نشده، همینکه بنای دعوی و جنگ با روسیه شده یک جا خود را کنار کشیده، نزدیک نیامدند. عسکر خان را با پنجاه هزار تومان تحفه و هدایا روانهٔ پاریس فرمودند. سه چهار سال اورا در آنجا نگاه داشته، آخر با ده‌هزار تومان قرض روانه ساختند. بخلاف این طرف که ایلچیان را با تدارک بهر نوع که دلخواهی ایشان بود روانه کردند. هر روزه عسکرخان از پاریس می نوشت که چنان و چنین جواهر و تحفها درست شده می آورم. یک جا همه دروغ محض شده، عسکر خان با آن همه قرض مراجعت کرد. آخر چه واقع شده بود دو پادشاه عظیم الشان که با هم دوستی و تعارف و مهربانی مرعی میدارند چرا از آن طرف می‌بایست مبارکباد و تعارفی بعمل نیاید که درمیان دولت های عالم برای این دولت سبکی و بدنامی حاصل شود؟ اگر از رفتار و دوستی انگریز اظهار نمایم مجملی آنکه: از روزی که بنای دوستی را گذاشته، ایلچی‌ایشان وارد شده است، جزیی دروغی نگفته و نمیگویند و سالی دویست سیصد هزار تومان وجه نقد بسرکار اقدس شاهنشاهی میدهند. و تا حال سی چهل هزار تفنگ و پنجاه عراده توپ داده‌اند و بهمین دفعه همهٔ معلم و توپچی و آدمهای ایشان با قشون ایرانی موافقت کرده، دعوای عظیم با روسیه واقع و