برشمارند ایشان را کرد نامیدهاند و درین اواخر کرد اصطلاحی خاص شده است برای چادرنشینان ایرانی نژاد که نژاد و زبانشان ترک و تازی نباشد. بهمین جهت که هر طایفهٔ ایرانی را که بترکی و تازی سخن نمیرانده و از نژاد ترک و عرب نبوده و چادرنشین بوده در هرجا که بوده است کرد گفتهاند چنانکه مثلا بختیاریها و لرها و همه چادرنشینان فارس و کرمان و خراسان و نواحی مرکزی و غربی و شمالی ایران را در هر کجا بودهاند کرد دانستهاند و حتی آنهایی را هم که از نژاد ایرانیاند و بزبانهای ایرانی (اقسام کردی) سخن میرانند در هر کشور دیگر باشند کرد میدانند و این نکته بسیار متقن و عالمانه است و دلایل بسیار با خود دارد و گمان ندارم دانشمندان هیچ دیاری رنج بحث و رد آنرا بر خود هموار کنند.
در آغاز دورهٔ خلفای عباسی کردان هم چنانکه هنوز این خاصیت نژادی را از دست ندادهاند مردمی سلحشور و دلیر بودهاند و ممکن بود خلفای بغداد درصدد بر آیند که ایشان را هم در کارهای نظامی مزدور کنند و رقابتی در میانشان با گیلان و دیلمان بر انگیزند تا بدین وسیله شاید خطر آن دو نژاد را کمتر کند و همین کار را کردند اما کردان هم همان رگ ایرانی و همان بیزاری از بیگانگان در خونشان بود و دو تن از پیشوایان ایشان هم که پس از دیلمان افسران مزدور خلفا شده بودند قیام کردند و نخست حسنویه بن حسین کرد برزیکانی از کردان مغرب ایران در ۳۴۸ دینور (نزدیک کرمانشاه) و نهاوند و شاپور و بروگرد (بروجرد) و اسدآباد را که پنج شهر مهم مغرب ایران در آن زمان بود متصرف شد و سلسلهای فراهم کرد که تا ۴۰۶ در آنجا حکمرانی میکردند و به سلسلهٔ حسنویه معروفند. پس ازو ابوالفتح محمد بن عناز که او هم کرد بود در ۳۸۱ در ناحیهٔ حلوان و کرمانشاه مستقل شد و سلسلهٔ عنازی را تشکیل داد که تا ۴۳۷ استقلال داشتهاند. مهمترین طایفهای که از کردان بسلطنت رسیده خاندان معروف ایوبیست که صلاحالدین ابوالمظفر یوسف بن ایوب بن شادی یکی از معروفترین جنگجویان اسلام در ۵۶۴ تأسیس کرده و تا ۹۳۰ در نواحی مخالف شام (سوریه) و مصر و یمن پادشاهی کردهاند. شادی جد صلاحالدین از کردان ناحیهٔ دوین در ارمنستان بوده است.
این نافرمانیها و سرکشیهای دیلمان و گیلان و کردان خلفای بغداد را بدان واداشت مردمی دیگر را که جنگی و دلار و در ضمن فرمان بردارتر و رامتر و اگر درست بخواهید از حس ملیت بیگانهتر و از تمدن و شهر نشینی که لازمهٔ آن دوستداری زادگاه نیاکانست دورتر باشند بکار بکشند و خطرهای گوناگون این طوایف ایرانی را بجان نخرند. در جهان متمدن آن روز جز ترکان مردم دیگری نبودند که این شرایط دریشان فراهم باشد. بهمین جهت هشتمین خلیفهٔ عباسی ابواسحق محمد المعتصم بالله پسر هارونالرشید که از ۱۶ رجب ۲۱۸ تا ۱۸ ربیعالاول ۲۲۷ خلافت کرده است پس از آنکه هشتاد سال پدرانش