برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۰۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۷۶

زحمات و تصدعات را بمقتضای همت با فطرت خود زودتر صورت انجام و تمشیت اختتام داده و مساعی جمیله را مضایقه و دریغ نداشته در معانی ارتباط و ایتلاف بین‌الجانبین و استحکام مبانی اتحاد بین دولتین مساعی و اهتمام تمام و کوشش مالا کلام مرعی نمایند، در ادای شرط دولت خواهی و حسن خدمت فکرت خود را از کار درنگیرند و هرگونه مدعیات را بقلم عقیدت شیم بی‌ملاحظهٔ مغایرت بر لوحهٔ عرض نگارند. باقی ایام خدمت انجام وزارت و صفوت و کامرانی جاودانی باد».

پیداست این نامه را فتحعلی شاه پیش از آمدن هیئت نظامی ژنرال گاردان بدربار فرانسه فرستاده است و با همان براشن نام که پیش ازین ذکر او رفت روانه کرده است. در این نامه از دولت فرانسه درخواست کرده است که دوازده هزار تفنگ با ده توب بایران بفروشند و با کشتی ببصره بفرستند و پول آن را در بغداد دریافت کنند. ظاهرا دربار ناپلئون باین درخواست فتحعلی‌شاه وقعی نگذاشته است زیراکه در اسناد دلیلی و اشاره‌ای نیست که این دوازده هزار تفنگ و ده توپ را بایران فرستاده باشند.

ممکنست که این نامه را عباس میرزا نایب‌السلطنه به وزیر امور خارجه نوشته باشد و مولف کتاب «سیاست ناپلئون در ایران در زمان فتحعلی شاه» بخطا آن را بفتحعلی شاه نسبت داده باشد، چنانکه نویسنده نامه همه‌جا دربارهٔ خود «نواب ما» می‌نویسد و در انشای آن زمان این اصطلاح دربارهٔ شاهزادگان رایج بوده نه دربارهٔ شاه.

مکاتبه عباس میرزا نایب‌السلطنه با ناپلئون

گذشته از نامهایی که در میان ناپلئون و فتحعلی‌شاه رد و بدل شده و نامهٔ سابق‌الذکر که فتحعلی‌شاه یا عباس میرزا بوزیر امور خارجهٔ فرانسه نوشته‌اند در بایگانی دولت فرانسه در پاریس نسخهای اصل نامهایی هم هست که عباس میرزا نایب‌السلطنه ولیعهد ایران و حکمران آذربایجان به ناپلئون نوشته است. عباس میرزا در دربار فتحعلی شاه اختیار و نفوذ بسیار داشته و مخصوصاً در روابط ایران با کشورهای ییگانه مانند روسیه و عثمانی و فرانسه و انگلستان بسیار وارد بوده و بهمین جهة گاهی مستقیماً و بی‌مشورت با پدرش بپادشاهان بیگانه نامه می‌نوشته است و از آن جمله است نامه هایی که بناپلئون نوشته و یکی از آنها بدین‌گونه است:

«متعالی از ادراک عقول و منزه از دریافت اندیشه و اوهام ذات مقدس مالک‌الملکیست یگانه جل شانه و بهر برهانه که باقتضای حکمت بالغه و استدعای عنایت سابقه گوهر گرانمایهٔ وجود شهریاران بلند پایه را از بحر ابداع و لجهٔ اختراع بساحل شهود آورده واسطهٔ عقد جمعیت امم و رابطهٔ نضد فراید افراد بنی‌آدم نمود و آفتاب ذات سایه‌گستر ایشان را در