برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۱۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۵۷

سمند، مجره‌کمند، اثیر خاصیت، صبا نهضت، آب آهنگ، زمین درنگ، مؤسس اساس دشمن شکنی و جهان ستانی، مهندس بنای مردانگی و مرزبانی، شیرازه بند توریت الفت، زینت بخش عملیب مواحدت، پادشاه سپهرگاه بلند جاه قوی دستگاه، برادر محبت پرور مودت شیم، ایمپراطور اعظم، ملک ملک ایطالیه، مالک ممالک فرانسه عالیه که پیوسته دوستانش را نصرة و فیروزی روزی باد محجوب و پوشیده نماناد که اکنون بخواستهٔ خداوند بیچون پایهٔ اتحاد و یگانگی این دو دولت روزافزون بحدی استحکام یافته که تا زمین را قرارست از تصاریف روزگار بهیچ‌گونه خلل نپذیرد و پرتو مهربانی و وداد از دو جانب بر نهان خانهٔ فواد چنان تافته که [تا] آسمان را مدارست از تراکم غمام فتنه و فساد واغیار غبار نگیرد، بساط نشاط انگیز بزم وفا بلندتر از آنست که شورانگیزان را بدان دستی رسد و ساغر نشاط انگیز صهبای صدق [و صفا محکم تر از آنست که دست] اختران را از سبکسری بر آن شکستی رود و ازین روی پیوسته خاطر بهانه جوی در انتظار وصول اخبار فتوحات آن برادر کامگار و بهنگام رسیدن سفرای پیام‌گزار از مژدهای نو خرمنهای تازه در دل پدیدارست. تا درین اوقات دلگشاتر از بهار نخستین نامهٔ موالفت نگار مصحوب فرستادهٔ فرزانه موسی لابلانش[۱] زیب محفل دوستی گردیده و از سفارشات دوستانه و نوید فتوحات آن یگانهٔ زمان پیمان محبت را مشید مبانی و پیمانهٔ الفت را مالامال بادهٔ شادمانی گردانیده و مقارن این حالات که عقاب شکارانداز رایات ظفر آیات را در فضای دلگشای چمن سلطانیه هنگام پرواز و قباب آفتاب تاب خیام فیروزی فر جام با قبهٔ مهر و ماه انباز بود سفیر نیکو تقریر دوم دانشمند سخندان موسی اوغوست بنطان[۲] برسید و نامهٔ نامی ثانی را که رشک نگارمانی بود برسانید و بدست آمدن غنایم بی‌اندازه و عراد های توپ و شکست سپاه روس و اصناف مملکت روسیه و غیر آن از ولایات روسیه بر ملک محروس و رسیدن فرستادهٔ دانشور موسی ژوبر[۳] و رسانیدن پیغام و خبر وصول عالیجاه رفیع جایگاه عمدة‌الاعاظم میرزامحمدرضا بسرحد حضور آن برادر دوستی دستور و شمول لوازم احترام و مهربانی از جانب خیرجوانب بسفیر مزبور بوستان خاطر خلت سرایر چندان شکفته و خندان گشت که بتوالی خزان و برد افسردگی در آن راه نیابد و ارکان مصادقت مجدداً چنان موکد شد که بتغییرات زمان رخنه در آن پدید نگردد و چون از نهایت یکدلی و اتحاد همیشه مکنون فؤاد آنست که با دوستان آن برادر کامران متحد و متحالف و با دشمنان ایشان متضاد و متخالف باشیم همچنانکه آن شهریار نیکوکار را با پادشاه سپهربارگاه خورشیدگاه


  1. Monsieur Lablanche
  2. M. Auguste Bontemps
  3. Mr. Jaubert