پیداست که این اقدام سخت را گاردان از پیش خود کرده و این نامهٔ تند را هم میبایست بتحریک احساسات شخصی خویش و برای حفظ آبروی نظامی و سیاسی خود در برابر دولت ایران نوشته باشد و ناچار برو گران بوده است که با آن عهدنامهٔ معروف فینکن شتاین و با دستورهایی که ناپلئون باو داده و با اینکه دولت ایران ضرر اتحاد با فرانسه را کاملا چشیده و گرفتار خشم و دسیسه بازی انگلستان شده است باز هم روسها در موقعی که با ناپلئون اتحاد دارند و حتی از پشتیبانی او در اروپا و در مقابل سوئد و فنلاند بهرهمند میشوند و در موقعی که فرانسه وعده کرده است در پاریس شفاعت در میان روسیه و ایران را بعهده بگیرد بر ایران حمله ببرند.
اینجا کاملا شخصیت گاردان و پابست بودن بشرف وآبرو درو ظاهر میشود و پیداست که مرد شریفی بوده و هرجا که وسایل شخصی او بوی اجازه میداده است دریغ نداشته در ضمن اینکه منافع فرانسه را در ایران حفظ کند از منافع ایران هم پشتیبانی کند و گویا همین نیز سبب شده است که ناپلئون از ماموریت وی در ایران راضی نبوده و وقتی که از ایران رفته است مغضوب شده و مدتی از کار بیرون مانده است. چنانکه پس ازین بحث خواهم کرد ناپلئون هم از گاردان توقع عجیبی داشته و موقع بوده است که با همهٔ پیمان شکنیهای او با ایران باز هم گاردان بتواند ایران را از انگلیسها دور نگاه بدارد و نگذارد رابطهٔ خود را با انگلیس برقرار کند و بعبارة دیگر در موقعی که فرانسه دیگر در برابر روسیه از ایران حمایت نمیکند ایران را در برابر روسیه تنها بگذارد و از نزدیک شدن بانگلستان بامید آنکه شاید از آن سوی بهرهمند شوند بازدارد.
مقدمات جنگ دوم ایران و روسیه
نامهٔ توهینآمیزی که مارشال گوداویچ فرمانده ارتش روسیه در قفقاز بعباسمیرزا نایبالسلطنه نوشته بود اوضاع خاص و آشفتهای در ایران فراهم ساخت و روابط میان ایران و روسیه را تیره کرد. چون دولت تساری از پذیرفتن وساطت ناپلئون در میان روسیه و ایران سر باز میزد و ایران هم شرایط روسیه را نمیپذیرفت و روسیه نیز از قبول متارکه خودداری میکرد چاره جزین نبود که جنک دوباره دربگیرد. کوششهای گاردان برای اقناع روسیه و جلوگیری از جنگ قهراً بجایی نمیرسید. گاردان درین زمینه نامهای در ۲۵ اکتبر ۱۸۰۸ (۶ رمضان ۱۲۲۳) بشامپانیی وزیر امور خارجهٔ فرانسه نوشته که ترجمهٔ آن بدین گونه است:
«طهران ۲۵ ا کتبر ۱۸۰۸
آقای من،