برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۱۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۴۳

مجاور که امروز در اختیار اعلیحضرت امپراطور روسیه است بکلی بی‌موردست، مخصوصاً با وضع وخیمی که اکنون دارد و من نمی‌توانم از اظهار تعجب خودداری کنم، زیراکه از مقتضیات دوستی دورست و حتی میتوان گفت که میتوان آنها را اعلان جنگ آشکاری دانست. در آن موقع میبایست دربار ایران در توانایی از لشکریان فیروزمند روسیه برتری داشته باشد و پیروزیهای بیشتری نصیبش شده باشد. اگر دربارهٔ گذشته و از فوایدی که دولت روسیه از ادامهٔ جنگ برده است بیندیشیم باز بوالاحضرت امپراطوری شما اعلام میکنم که مخصوصاً در حال کنونی تهی‌دستی که ایران دارد این برتریها خیلی بیشتر خواهد بود. ما خبر داریم که بسیاری از ولایات نیرومند صاحب اختیار کشور شما در حال طغیانند؛ انگلیسها بر سواحل خلیج فارس حمله میبرند و پاشای بغداد که او نیز متوجه انگلیسها شده است خود را دشمن ایرانیان اعلان کرده است. در صورتیکه دربار ایران در چنین وضع وخیمیست آیا موقع هست که درصدد باشد بر شمارهٔ دشمنان خود بیفزاید و بخواهد بوسیلهٔ دعاوی مغرورانه کینهٔ دولتی را که مانند دولت روسیه هراس انگیزست جلب کند؟ اما بالعکس چون منافع حقیقی والاحضرت امپراطوری شما را از نظر دور نمیکنم بوی اطلاع می‌دهم که امپراطور عالی‌مقام من بواسطهٔ احساسات منصفانه و مردم‌داری نمیخواهد بهیچ وجه از وضع شوم دربار شما بهره‌مند شود. هرچند قدرتی دارد که هیچ‌چیز نمیتواند با آن برابری کند پیشنهادهایی را که من بشما داده‌ام مکرر میکند و والاحضرت امپراطوری شما هم میداند که کاملا بسود ایرانست؛ این پیشنهاد تنها عبارت از امضای عهد نامه است بی‌هیج مهلت و درنگی. وانگهی چون من از وسعت فرزانگی و کثرت نبوغ والاحضرت امپراطوری شما اطلاع دارم کاملا این موضوع را بفکر صایب شما واگذار میکنم و گمان می‌کنم دربار روسیه چون بقوت و عظمتی که اکنون دارد رسیده است باید برای حفظ آبروی خود کشورهایی را که پیشرفت لشکریانش از چند سال پیش بدست آورده نگاه دارد و دعاوی را که ایران در بارهٔ متصرفاتی که اکنون در دست آنست دارد بهیچ وجه معتبر نمیدانم. پس از آنکه این اظهارات صادقانه را بوالاحضرت امپراطوری شما کردم گمان میکنم باید بار دیگر نظر او را بمنافع حقیقی و جلب کنم و باو سفارش میکنم آنچه را که بسیار بنفع ایرانست رد نکند و اگر پیشنهاد های عادلانه و مساعد دولت ما را دربار ایران بپذیرد و بی‌آنکه وقت تلف شود عهدنامهٔ صلح قطعی را امضاء کند اقبالیست که وارث تامی خود از آن بهره‌مند خواهد شد. تنها ستایشی که من نسبت بوالاحضرت امپراطوری شما دارم و عقیدهٔ عالی که نسبت باو پیدا کرده‌ام مرا وا می‌دارد که باین لحن باو نامه بنویسم و اگر درین کار نیت صادقانهٔ من آسایش امپراطوری ایران نبود که میبایست روزی شما در آن پادشاهی کنید (و این آسایش تنها نتیجهٔ صلح با دولت