داشته باشد چه برای وزیر روابط خارجی و چه برای ژنرال سباستیانی[۱] برمز نوشته خواهد شد.
نخستین مکاتیب فوری مخصوصا باید طوری باشدکه برای شناساندن کشوری که دربارهٔ آن هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست مناسب باشد. جغرافیا و نقشهبرداری آنکشور، سواحل، جمعیت، مالیه، وضع نظامی و جزئیات مختلف آن باید نخستین منظور جستجوهای ژنرال گاردان باشد و محتویات نامهای فوری او را تشکیل دهد و مجلداتی فراهم کند. ایران باید روسها را دشمنان طبیعی خود بداند[۲] گرجستانرا از دستشان بدر بردهاند، زیباترین ولایاتشان را تهدید میکنند؛ هنوز سلسلهٔ پادشاهان کنونی را نشناختهاند و از روزی که بر سر کار آمده همواره با آن در جنگ بودهاند. آقای ژنرال گاردان همهٔ این دلایل را یادآوری خواهد کرد؛ بغض ایرانیان را بر روسها خواهد انگیخت. آنها را به کوششهای دیگر و بلشکرکشیهای بیشتر تحریک خواهد کرد. برای ادامهٔ عملیات نظامیشان از همهٔ راهنماییهایی که آزمودگیش باو تلقین خواهد کرد دریغ نخواهد داشت و برای این مقصود وسیله خواهد جست با شاهزادهٔ عباس میرزا که فرمانده سپاه و چنانکه مینماید مورد اعتماد آنست رابطه بهم زند. باید ایران در مرزهای روسیه پراکندگی بسیار فراهم کند و این موقع را که روسها سپاه خود را در قفقاز ضعیف کرده و قسمتی از آنرا باروپا فرستادهاند غنیمت بشمارد و به ایالاتی که بزور اسلحه یا بدسیسه از دستشان گرفتهاند برگردند. گرجستان که آخرین شاه آنجا را وادار کردهاند کشور خود را بآنها واگذار کند کاملاً تسلیم آنها نشده و مردم آنجا چنین مینماید که افسوس صاحبان قدیم خود را میخورند. وانگهی سلسلهٔ کوهی که مدخل ایران را حفظ میکند در شمال گرجستان واقع است: اهمیت دارد که روسیه همهٔ این گذرگاهها را در دست نداشته باشد.
آقای ژنرال گاردان همهٔ دقتها را خواهد کرد تا ایران و بابعالی عشمانی تا میتوانند دربارهٔ عملیات خود در میان دریای سیاه و دریای خزر با هم اتفاق کنند. نفع این هر دو امپراطوری یکیست. همهٔ کشورهای جنوب روسیه یکسان در خطرند زیراکه زمین حاصلخیزتر و آسمان ملایمتر را ببیابانهای خود و یخهای خود ترجیح میدهد. اما ایران نفع دیگری هم دارد که مخصوص بآنست و آن اینست که مانع از پیشرفت انگلستان در هندوستان شود.
ایران امروزه در میان روسیه و مستملکات انگلیس در فشارست. هرچه بیشتر این مستملکات بسوی مرزهای ایران منبسط شوند باید بیشتر از توسعهٔ آیندهٔ آن ترسان باشد: