برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۷

ایلی و انقیاد بحکّام استراباد میکردند لیکن در اغلب اوقات منشأ تاخت و تاز و سرکشی و فساد بودند و در سوالف ایام سرداران صاحب شوکت به تنبیه ایشان تعیین گشته طرفی نه‌بستند و روز بروز فتنهٔ ایشان تزاید مییافت تا اینکه خورشید ذات جهان آرای اقدس از افق سروری طلوع کرده شبپره‌طبعان سر بزاویهٔ خمول کشیدند

دیگر شورش لکزیّهٔ داغستان و انقلاب حدود شیروان بود ملخّص اینمقال آنکه جماعت جار و تلهٔ لکزیه که اهل شیروان را مصدوقه و الجارالجنب بودند ایلجاری و با طایفهٔ زاخور که در حدود شکی سکنی دارند اتفّاق ورزیده تمرد بنیاد کرده حسنعلی‌خان حاکم شیروان با جمعیت خود درصدد تنبیه آنجماعت برآمده بعد از ورود بمحال شکی شبیخون آورده حاکم شیروان را با جمعی مقتول و بقیهٔ لشکرش از تله جسته اموال ایشان بتصرف آنطایفه درآمد بعد از چندی حاجی داود نام مسکوری با احمد‌خان اوسمی قیطاق و سرخای لکزی همداستان گشته اولا احمد‌خان حاکم قبه را از میان برداشته متوجه تسخیر شیروان شدند مقصود ایشان بحصول نه‌پیوسته معاودت و ثانی‌الحال بدون رفاقت اوسمی آمده قلعهٔ شماخی را متصرف و حسین‌خان بیکلربیکی جدید شیروان را گرفته بقتل آوردند و بضبط شیروان و نواحی آن پرداخته اینمراتب را بدولت عثمانی عرض نموده راه انتساب بآندولت معدلت‌اکتساب کشودند از دولت عثمانی فرمان ایالت باسم حاجی داود صادر و سار و مُصطفی پاشا بتمکن و امداد او مامور گشته راه بد‌خلیت سرخای مسدود شد چون سرخای در جمعیّت از حاجی داود بیش و بحسب قوت در پیش بود وسائل برانگیخته فرمان ایالت باسم خود حاصل نموده دران نواحی رایت اقتدار برافراشت و سارو مصطفی پاشا مامور بگنجه کردید

دیگر تمرّد و طُغیان ملک محمود سیستانی است توضیح این مقال آنکه در سال هزار و صد و سی و دو ۱۱۳۲ که خبر قتل صفی قلیخان سردار بدربار گردون مدار شاهی رسید اسمعیل‌خان غلام برتبهٔ سپهسالاری فایز و مامور بتسخیر هرات گردیده وارد ارض اقدس گردید و چون ملک محمود حاکم تون بنابر استیلای بادهٔ غرور و استکبار چندان اقبالی بامر و نهی خوانین ارض اقدس نمیکرد سپهسالار مزبور فتحعلی‌خان قاجار بیکلربیکی مشهد مقدس را با فوجی از قزلباشیه بر سر قلعهٔ تون مامور و ملک محصور گشته یک ماه ایّام محاصره امتداد