برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۳۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۰

با جمعیت خود بر سر راه ملک نهضت و تلاقی فریقین واقع و قشون سردار دسته‌دسته از اطراف بجمعیت ملک حمله‌ور کشتند امّا چون ملک توبخانه و تفنکچی را محیط لشکر خود ساخته و در قشون سردار آنمقدار تفنکچی و استعداد نبود حملات آنفوج رخنه‌کر بنیان ثبات و قرار ملک نکشته کاری نتوانستند کرد سردار جنک را موقوف و عنان بجانب شهر طوس داشت و بستر استراحت کسترد و بر بالین غفلت تکیه کرد لشکریان نیز شیوه سپهدار خویش را پیش کرفته هر یک در کوشهٔ رخت آسایش افکندند فرستادکان اهل مشهد بعد از ورود بباغ مزبور که جای سردار را خالی دیدند بتعاقب او روان کشتند در مکان مزبور وارد معکر سردار و مژده‌رسان این اخبار کشته سردار نیز هابیل خان حاکم اسفراین و کاظم‌بیک خویش خود را با جمعی از قشون در کمال تعجیل بجانب شهر کسیل کرده بضبط شهر پرداخنتند و چون ملک صیانت حرم و منسوبان خود را بمهدی نام مشهدی که در آن اوان وکیل مهّمات دولتش بود محّول داشته او را در ارک کذاشته بود مهدی آنشب حرم و کسان ملک را برداشته ببرج اطراف دروازهٔ ارک متواری و مشغول دفاع و خودداری شده و همان وقت کس فرستاده ملک را از اینواقعه آکاهی بخشید ملک فی‌الحال با توبخانه و جمعیّت خود بجانب شهر ایلغار کرده از دروازهٔ ارک که در تصرّف مهدی بود داخل شده و ابواب جنک کشوده قرلباشیه را پای ثبات از جای رفته وداع صبر و قرار و شهر را کذاشته فرار کردند ملک باز شهر را متصرّف کشته با شهریان نفاق‌اندیش راه مؤاخذه و مصادره پیش کرفت حضرت ظل‌اللّهی هر چند که از ائینه آغاز کار انجام رابعین الیقین دیده میدانست که مآل کار سردار ناپایدار بکجا قرار خواهد یافت امّا بعد از انکه غنچهٔ سربسته این امر مُبهم در کلبن رسوائی کل کرده معلوم نظار کیان آن چمن کردید که دوحهٔ رفاقت آنطایفه را جز ثمر ندامت و کلستان احوالشان را امید بهاری نیست بدون اینکه سردار را ملاقات نماید عزم ابیورد کرده سردار نیز متوجّه خبوشان شده و بعد از دو سه ماه باز تهیه سرداری را از سر و قزلباشیه و اکراد را بر کرفته هوس جنک و باظهار حیات اعادهٔ این تمنای مرده رنک کرده بر سر مشهد آمده دوباره ملک محمود بمقابلهٔ او پرداخت و او را بسمت خبوشان کریزان ساخت ایندفعه کار سردار بالّمره از حلیهٔ انتظام عاری کشته دیکر لوای اقتدارش