برگه:TarikheJahangoshayeNaderi.pdf/۱۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۲

از ایشان را یکجا از تیغ گذرانیده هر جا که کمان اهل سلاح و معروفی میرفت کرفته آشکار و نهان بقتل رسانیده و جمعی را بتسخیر شیراز مامور ساخته و ایشان رفته نه ماه شیراز را محصور و بتصرف درآوردند و محمود قریب بدو سال در ولایت مزبوره رایت حکمرانی افراشته بعد ازان وسوسهٔ نفسانی او را بفکر دفع شاهزادکان انداخته جمیع اولاد و احفاد خاقان مغفور را که صغیراً و کبیراً سی و یکنفر بودند معروض تیغ جفا ساخته نعش ایشان را بقم فرستادند و بعد از چندی جنون قوی و فالج شدید بر او طاری شده دیوانه و از خود بیکانه کشته امر و نهی او بحکم جنون از نفاذ و جریان عاطل کردید و دوازدهم شهر شعبان سنه ۱۱۳۷ مطابق ئیلان‌ئیل اشرف بنی عمش که بانتظار مرک او میزیست جمعی از افاغنه را با خود همداستان کرده از کنج اعزال برآمده نوبت سلطنت بنام خود بلند آوازه ساخته کس فرستاده محمود را بخفیه هلاک کرده من حیث الاستقلال جالس سریر حکمرانی گردید و در ایّام سلطنت خود کرمان و یزد و بنادر و قم و قزوین و طهران را تایول کرپی که راس‌الحدّ عراق و خراسان است بحیطهٔ تصرف درآورد

و دیکر غلبهٔ روسیه است بدار المرز و کیلانات توضیح اینمقال اینکه در حینی که شاه طهماسب در قزوین سر بافسر سروری آراست اسمعیل‌بیک نام از توابین وزیر اعظم را برسم سفارت و عزم استمداد بمملکت روس فرستاده جمیعی از روسیه بموجب طلب و اشارهٔ شاه طهماسب بسرکردکی سردار روسیه آمده سفاین ایشان در قرضهٔ رشت لنکر توقف انداخت وزیر رشت از در مدافعه درآمده مغلوب و روسیه رباطی را که در جنب شهر رشت واقعست محّل انداخته بارِ توقف کشودند و حرف روسیه اینکه ما بخواهش ایندولت راه دور و دراز را طی کرده‌ایم و ایلچی شاه طهماسب بوکالت او کل دارالمرز را از نیازآباد تا حد استراباد بدولت روسیه تفویض نموده که صیانت ایندولت کرده بدفع دشمن پردازیم و باین ادعا راه دخل و تصرّف در ولایت دارالمرز میخواستند امّا دست تعرض کشیده داشته بهیچوجه پیرامون مال دیوان و غیر آن نمی‌کشتند تا اینکه متعاقب سردار بزرک ایشان باده هزار کس آمده اختیار جمیع دارالمرز الی نیازآباد بموجب نوشتهّ که اسمعیل‌بیک بوکالت دولت علیهٔ صفویه بروسیه داده بود بخود منسوب ساخت از طرف شاه طهماسب جمعی بدفع روسیّه آمده در خارج رشت تلاقی فریقین واقع و قزلباشیه شکست یافته فرار و روسیه رشت و کهدام را متَصّرف و بدون

منازع