۹
جنگ کرده او را بقتل آورد این مراتب را بدولت صفویه عرض و استدعا کرد که چون اینخدمت محض از راه خیرخواهی آندولت بظهور رسیده موکب پادشاهی ازینطرف عازم خراسان شود من هم از قندهار بسمت هرات حرکت میکنم که از دو طرف بدفع ابدالی کوشیده شود امنای ساده‌لوح که در دبستان تمیز عقول سطحیهٔ ایشان فهم نقطه از خط و درست از غلط نمیکرد اقوال روی اندود او را بسمع قبول اصغا و ایالت قندهار را باو ابقا کرده خلعت و شمشیر برای او فرستادند و حسینقلی‌خان خطاب دادند محمود نیز ببهانهٔ تنبیه ابدالی هرات وارد سیستان و بم گردیده در خلال آنحال شهداد بلوچ عازم تاخت کرمان گشته اهل کرمان قلعه را خالی کرده ملتمس مقدم محمودی شدند محمود نیز وارد کرمان گشته نه ماه بضبط کرمان پرداخت تا اینکه خبر شورش فارسی‌زبانان قندهار بمحمود رسیده باعث انصراف او بقندهار کردید توضیح اینمقال انکه محمود در حین آمدن از قندهار بیجن‌سلطان لکزی را که در فراه ساکن میبود نایب قندهار کرده عازم کرمان شد بیجن‌سلطان مزبور قلعه را از افاغنه خالی دید با ملک جعفر‌خان سیستانی که در قندهار محبوس بود توطیه و تمهید کرده باظهار دولتخواهی صفویه سر از گریبان خمول برآورده بدستیاری فارسی‌زبانان صلای شورش در داده جمعی از افاغنه را که در قلعه بودند مقتول و صبح افاغنه بیرون واقف کشته و از یکسمت داخل قلعه کشته بیجن‌سلطان و ملک جعفر‌خان را بدست آورده با فارسی‌زبانان بقتل آوردند محمود بعد از شنیدن اینخبر کرمان را تاراج و اسیر کرده آهنک قندهار نموده و در سال دیکر باز شوق تسخیر کرمان گریبان گیر غزیمتش کشته هشت هزار کس از افاغنهٔ قندهار و بلوچ و هزارهٔ آنسمت جمع کرده آمده قلعهٔ کرمان را محصور و قتل و غارت غیر محصور کرده چون از هیچ طرف احدی بامداد قلعه‌کیان نپرداخت اهالی قلعه ناچار طالب امان و متقبل پیشکش کشته در باب تفویض قلعه تا انجام کار استمهال کردند محمود نیز قبول کرده از کرمان عازم اصفهان شد اعیان دولت بتهّیهٔ‌اسباب قتال و در جباخانه را کشوده مردم روستائی و بازاری را که از فنون جنک عاری بودند بسیف و سنان و درع و خفتان مکمل و در یال و کوپال هر یک را ثانی رستم یل ساختند و بجمعیّت تمام بمیدان کارزار شتافتند و روز دوشنبه بیستم جمادی‌الاولی سنه ۱۱۳۴ هزار و صد و سی و چهار مطابق اودئیل در کلوناباد چهار فرسخی اصفهان تلاقی فریقین واقع شده قزلباشیه
