برگه:TarikheBalami1.pdf/۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

از وی بستدند و بابوعلی محمد بن البلعمی دادند، تا الپتکین از عبدالملک کار دیگرگون گیرد، اندر عشرت بخدمت کمتر آمدی[۱]، پس عبدالملک او را فرمود تا به بلخ شود» الپتکین گفت: عامل نباشم بهیچ حال پس از آنکه حاجب‌الحجّاب بودم. پس سپهسالاری خراسان او را دادند، و ابومنصور را صرف کردند، او سوی طوس رفت و الپتکین به نیشابور آمد، بیستم ذی‌الحجه سنهٔ تسع و اربعین و ثلثمائه و وزیر او ابوعبدالله محمد بن احمد الشبلی بود، و میان الپتکین و ابوعلی بلعمی عهد بود که هر دو نایب یکدیگر باشند و بلعمی هیچ کار بیعلم و مشورت الپتکین نکردی» در آن روزگار همواره در میان چهار تن از بزرگان دربار و پیشوایان سپاه بر سر مقام، زد و خورد بوده است: یکی ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی سپهسالار خراسان که مردی بسیار بزرگوار بوده و در ایران‌دوستی مانند نداشته و در پرورش دانش و ادب کارهای بسیار کرده است، از آن جمله شاهنامه را نخستین بار بفرمان وی بزبان فارسی آوردند. دیگر الپتکین غلام ترک سامانیان که او نیز سپهسالار خراسان شد، سوم ابوالحسن سیمجور قهستانی که وی نیز بنوبت خویش سپهسالار خراسان گشت. چهارم ابوالعباس حسام‌الدوله تاش که او نیز از غلامان ترک بود و سپهسالار خراسان شد. ازین سخنان گردیزی چنین بر می‌آید که در میان این رقیبان ابوعلی بلعمی برای حفظ خویشتن خود را به الپتکین بسته و به پشتیبانی او کار می‌کرده است. ابومنصور یوسف ابن اسحق که الپتکین با وی بد بود و سرانجام او را از کار انداخت و ابوعلی بلعمی را بوزیری نشانده است در سال ۳۴۸ وزیر شده گویا در همان سال هم ابوعلی بلعمی بوزیری رسیده است و ظاهراً مدت وزیری ابوعلی بلعمی در این بارگاه بیش از یکی دو سال طول نکشیده است. گردیزی[۲] جای دیگر گوید: «وزیری میان ابوعلی بلعمی


  1. در متن بخدمت بکر آمدی (کذا)
  2. زین‌الاخبار ۳۵

۲۴