برگه:TarikheBalami1.pdf/۲۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

متوسّل گشته‌اند، و چون از وی کاری بر نیامده است او را عزل کرده بار دیگر عبدالله عزیز را از خوارزم خوانده و بجای بلعمی نشانده‌اند و این آخرین باری است که بلعمی وزیر شده است و بنابرین گفتهٔ گردیزی که در جمادی‌الاخرهٔ ۳۶۳ مرده است درست نمی‌آید»[۱] و شاید با این وصف سال مرگ او میان سالهایی از ۳۶۵ (جلوس نوح بن منصور) تا ۳۸۷ (جلوس منصور بن نوح) محصور باشد.

آیا بلعمی بشام سفر کرده است؟ در ترجمه طبری آنجا که از ایوب و شفا یافتن او پس از آن بیماری دردناک سخن می‌رود که از آب چشمه‌ای خورد و بهبود یافت، بلعمی می‌نویسد: «و من آن دیه و آن چشمه (قریه ایوب و عین ایوب در شام) دیدم و هیچکس آنجا نشود از خداوند بیماریها که از آن آب خورد و خویشتن بشورد (ن. ل: بشوید) بدان آب که نه همهٔ بیماری از وی بشود و من آنجا بسال هجرت سیصد و سی بودم و از آن آب من عجایبها دیده‌ام از بیماران که از آن آب درست شده‌اند. (ص ۳۳ همین کتاب).

نام و نسب: هر چند در فحاوی مطالب مذکور از نام و نسب بلعمی بتکرار سخن رفت، سزاست به ایجاز و بصورتی روشن‌تر درین خصوص گفتگو شود:

نام او محمد فرزند محمد بن عبیدالله یا عبدالله و کنیت او ابوعلی است، برخی نسب او را به قبیله تمیم[۲] نسبت داده‌اند و کلمه بلعمی منسوب به بلعم شهری از دیار روم[۳] یا بلعمان جایی به قریهٔ لاسجرد مرو[۴] است. این بلعمی را بلعمی صغیر یا کوچک در برابر پدرش که بلعمی کبیر یا بزرگ بود نیز می‌خوانند و نیز به امیرک


  1. همان صفحه، مقدمه ترجمه طبری دکتر مشکور.
  2. الذریعه و ریحانةالادب بنقل از یاقوت و سمعانی.
  3. معجم‌البلدان ج ۲ ص ۲۷۱.
  4. انساب سمعانی و لغت‌نامه دهخدا و تاریخ ادبیات دکتر صفا ج ۱ ص ۲۳۴

۲۲