مخالفت نماید. وکلای وعایا مثل کنسولها در وقت حرکت یساولان مسلح نداشتند فقط یکنفر فراش جلو ایشان میرفت که مردم را پس و پیش کند لکن محتاج بزور هم نبودند زیرا که دین حامی ایشان بود یعنی هرکس با وکیل مخالفت میکرد خونش هدر و مالش مباح بود.
وکلای رعایا میبایست همیشه در شهر روم حاضر باشند و در خانهٔ ایشان شب و روز باز باشد تا مردم همه وقت بتوانند نزد ایشان متحصن شوند ولی در خارج شهر روم هیچ قدرتی نداشتند و در آنجا کنسولها صاحب اختیار مطلق بودند.
ابتدا بنا بود وکلای رعایا دو نفر باشند کمکم زیاد شدند و عدهٔ ایشان بده نفر رسید. قدرت ایشان متدرجاً زیاد شد بدرجهای که اگر مجلس سنا یا حکام و کنسولها میخواستند اقدامی بکنند که وکلا نمیپسندیدند ممانعت میکردند و همینقدر که میگفتند Veto ( یعنی من مانع هستم ) امر موقوف میشد. کمکم اجازهٔ حضور در مجلس سنا هم یافتند و عاقبت ذیحق شدند که مردم را در میدان جمع کنند و با ایشان مشاوره و مذاکره نمایند و از ایشان رأی بگیرند و در این حال وکلای رعایا در شهر روم تمام قدرت و اختبارات کنسولها را دارا بودند.
( قصهٔ کورپولان ) وکلای رعایا از بدو امر با کنسولها و پاتریسینهای معتبر منازعه داشتند چنانکه معروف است که در عرض بیست و شش