برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۵۰ —

بالای کوه مقدس متحصن گردیدند و گفتند دیگر نمیخواهیم به روم برگردیم. مجلس سنا چون دید شهر خالی شد ده نفر از کنسولهای قدیم نزد ایشان فرستاد تا آنها را برگردانند. یکی از کنسولها برای رعایا مثلی زد و گفت یک روز دست و پای انسان از کار کردن امتناع ورزیدند و گفتند چرا ما زحمت بکشیم و معده بخورد و خواه چون مدتی غذا بمعده نرسید تمام بدن ضعیف شد و دست و پا هم از قوت افتادند اکنون مجلس سنا هم در مملکت حکم معده را دارد و رعایا بمنزلهٔ دست و پا میباشند اگر عصیان کنند بخود صدمه میرسانند. رعایا این نصیحت را پذیرفته به روم مراجعت نمودند و سنا وعده داد برای ایشان رؤسای مخصوص تعیین نماید تا ایشانرا محافظت کنند.

( وکلای رعایا ) بنا بر مسطورات فوق برای رعایا تعیین رؤسا نمودند و ایشانرا وکیل‌الرعایا[۱] خواندند و ترتیب از این قرار بود که وکلای رعایا از میان خود طبقهٔ پلب منتخب شوند و مدت بکسال دارای این رتبه باشند و وظیفهٔ ایشان این بود که رعایا را در مقابل حکام و قضاة حمایت کنند و معاونت نمایند و حق مداخلهٔ در امور داشتند. اگر کسی میخواست یکنفر از اهل پلب را دستگیر کند اگرچه دستگیرکننده کنسول بود وکیل‌الرعایا حق داشت مانع شود و هیچکس نمیتوانست با وکیل


  1. Tribun de la plèbe