برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۳۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۳۶۴ —

آنرا بغارت داد و اهالی را باسیری برد و با وجود اینکه در مراجعت در محاصرهٔ شهر حضر گرفتار مشکلات شد و از عهدهٔ تسخیر آن بلد نتوانست برآید بلاش چهارم بهیچوجه بخیال تعاقب و آزار او نیفتاده این وهن بزرگ را که ثانیاً بدولت اشکانی وارد آمد بر خود هموار نمود.

کار دیگر آن امپراطور لشکرکشی بجزیرهٔ برتانی و محاربه‌ای با کوهستانیهای اسکاتلند بود و مدت سه سال با پسران خود در آنجا بسر برد و حصاری مانند حصار هادرین بنا نمود و در همانجا درگذشت (سنه ۲۱۱).

کار اکالا - سپتیم‌سور دو پسر داشت یکی دیگری را کشت و امپراطور شد و او معروف بکاراکالا[۱] و جوانی بیعقل و خونخوار بود. بسیاری از بزرگان و اعضای سنا را بقتل رسانید، رئیس قراولان خود را هم هلاک کرد بسبب اینکه در قتل برادرش او را مدح نکرده بود. براضی کردن لشکریان خیلی مقید بود و بایشان زیاد چیز میداد. مایل بتحصیل شرف جنگجوئی و جهانگیری نیز بود و میگفت روح اسکندر در من حلول کرده است بنابرین بقصد تسخیر آسیا حرکت کرد. ابتدا باسکندریه رفت و آن شهر را بباد قتل و غارت داد. بعد از آن بطرف ایران آمد. پادشاه اشکانی آنوقت اردوان چهارم بود. کاراکالا دختر او را


  1. Caracalla