است و باید بر وفق قوانین الهی رفتار نمود و شخص حکیم بهیچوجه نباید نظر بمال دنیا و ثروت و اعتبار و جمال و سلامت داشته باشند. مقید به تقوی باید باشند و بس.
معروفترین حکمای رواقیون در مأئه اول یکنفر یونانی بوده که اپیکتت[۱] نام داشته و او ابتداء غلام یکی از مقربین نرن بوده. یک روز آقایش او را میزد اپیکتت گفت این قسم که تو مرا میزنی پایم را میشکنی، آقا اعتنا نکرده همچنان بزدن مشغول بود تا پای غلام شکست. در این حال فقط کاری که اپیکتت کرد این بود که در کمال آرامی و طمانینه گفت نگفتم پای مرا میشکنی؟ خلاصه پس از آنکه آزاد شد بنای موعظه را گذاشت و مرید بسیار پیدا کرد و یکی از مریدان تعلیمات او را جمع کرده بصورت کتابی درآورد.
توصیهٔ اپیکتت باتباع خود مقدم بر هر چیز کشتن نفس و اطاعت اوامر الهی بود و میگفت باید نفس خود را همان طور تهذیب کنی که نجار چوب را میتراشد. خداوند وقتیکه ترا بدنیا فرستاد احکام خویش را هم بتو داد و آن اینست که بمال مردم طمع نورزی و مردم را دوست بداری و عادل و وفادار باشی. مرد عادل باید این احکام را نصبالعین خود سازد و خشم و خودخواهی را دور کند و تحمل رنج و تعب را با تسلیم و رضا بنماید و بهمین وسیله ارباب رنج و مشقت را قوت قلب دهد. غرض از حکمت اینست که حقیر شمردن حیات
- ↑ Épictète