بعد از این حریق شهر روم را دوباره بهتر و قشنگتر ساختند و نرن هم برای خود باغی و قصری بنا نمود بسیار مزین و مفصل که نظیر آن در روم دیده نشده بود و بسبب کثرت طلاکاری که در آن کرده بودند آن را بیتالذهب نامیدند. در لباس و اثاثالبیت و سایر لوازم زندگی نیز امپراطور مزبور تجمل و اسراف فوقالعاده بکار برد. به مطربها و مقلدها و غلامهای جنگی انعامهای گزاف میکرد و در اندک زمانی خزانهٔ دولت را تلف نمود و چارهٔ بیپولی را در این دانست که از وزن مسکوکات بکاهد و طلا و نقرهای که مردم وقف ارباب انواع کرده و بلکه مجسمههای آنها را از معابد برباید. نیز مردم را مجبور میکرد که در وصیتنامهٔ خود مبلغی را خاص امپراطور قرار دهند.
چندین نوبت بزرگان روم که از قبایح نرن بجان آمده بودند جهت قتل او اسبابچینی کردند لکن قصد ایشان مکشوف شده و بقتل رسیدند و چون سنک فیلسوف سابقالذکر نیز در یکی از آن کنکاشها داخل بود نرن باو حکم داد که خود را بکشد. سنک بطریق قصد خویش را فارغ ساخت.
باری نرن مشغول اعمال و حرکات سفاهتآمیز بود و از امور مملکتی باز مانده و کار بجائی رسید که همه از او بری شدند و حکام گل و اسپانیا و افریقا بر او عصیان کردند. لشکر دانوب هم از اطاعت سرپیچیدند و عاقبت افواج پرتورین نیز او را رها