از تمولی که حاصل کرده متمتع گردد. بنابراین مقصر شدن حاکم دردی برای مظلومین دوا نکرد بلکه متظلمین را بیشتر گرفتار کینه و عداوت حاکم جدید مینمود لهذا اهل ولایت درصدد تظلم بر نمیآمدند بلکه بواسطهٔ تقدیم تعارفات و تعلقات و مرعیداشتن احترامات و شئونات فوقالعاده از قبیل برپا کردن مجسمهها و معابد باسم حکام دفع شر ایشانرا میکردند ولی حاکم در چاپیدن و اخذ مال از رعایا تنها نبود و همه وقت جماعتی از دوستان و خدام و صاحبمنصبان همراه او بودند و در اخذ و جور با او شراکت داشتند. علاوه بر این پوبلیکنها[۱] نیز بودند و آنها چنانکه سابق ذکر شده مردمان متمولی بودند که حق استخراج معدن نقره و اخذ حقوق گمرکی و راهداری و مالیات را در ولایت از دولت روم اجاره کرده و امتیاز گرفته و تشکیل کمپانیها داده بولایات مباشرین و محاسبین و تحویلداران و اجزاء چند میفرستادند و این اشخاص البته قدرت خود را برای جبر و تعدی بکار میبردند و سکنهٔ ولایت را بمتزلهٔ رعیت خویش میدانستند و هرقدر میخواستند از ایشان اخذ میکردند و از هر قسم بدرفتاری با آنها مضایقه نداشتند و حتی بعضی اوقات آن بدبختان را مثل بندگان میفروختند و نظر بمطالب مسطوره در عهد استیلای رومیان لفظ حاکم با جابر و کلمهٔ پوبلیکن با سارق مرادف شده بود.
- ↑ Publicains