معمول شد. از آن پس اغنیا و بزرگان روم خانههای خویش را نقاشی و مزین میکردند و مثل یونانیها وامیداشتند مجسمهسازان مجسمهٔ ایشان را بسازند و در جشنها و ضیافتها سازندگان یونانی بنوازند و ابتدای امر رومیها خود باعمال صنعتی نمیپرداختند و هنرمندان یونانی را بکار میگرفتند لکن بتدریج در میان ایشان هم اهل صنعت و هنر پیدا شدند و مخصوصاً معمارهای قابل داشتهاند. رومیهای قدیم پسرهای خود را فقط ورزش و زراعت و آداب مذهبی میآموختند و در خانوادههای معتبر اگر از این حد تجاوز میکردند همینقدر بود که حروف الف با و ارقام را بشناسند و اما تربیت دخترها منحصر بود برشتن و بافتن لکن بعد از فتوحات ملتفت شدند که این اندازه تربیت و تعلیم کفایت نمیکند لهذا بعضی از مردم یونان در روم مکاتب دایر کرده باطفال خواندن و نوشتن و حساب و نحو و صرف و موسیقی میآموختند و اغنیای روم از اسرای یونانی برای اولاد خود لله و معلم میگرفتند. بعضی از دانشمندان هم در روم بجوانان رومی تدریس فلسفه و علم بلاغت نمودند ولی مجلس سنا از این امر اندیشناک شد و اشخاص مزبور را اخراج کرد و آموختن علم بلاغت ممنوع گردید. اما بزودی در میان خانوادههای بابضاعت رسم شد که جوانان خودرا بمدارس یونانی که در شهر آتن[۱] و جزیرهٔ ردس[۲] دایر بود