برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۱۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۳۶ —

و حسدش بحرکت آمد. چون بروم مراجعت نمود مقداری انجیرهای درشت که از افریقا آورده بود در دامن خود ریخته بمجلس سنا برد و باعضا نشان داد و گفت خاکی که این انجیرها را میدهد زیاده از سه روز را از روم فاصله ندارد چرا باید در تملک آن مسامحه نمود و از آن ببعد هروقت در هر باب از او رأی میخواستند بعد از آنکه جواب میداد میگفت از این گذشته رأی من آنست که باید کارتاژ را خراب کرد.

عاقبت جماعتی در کارتاژ عازم جنگ روم شدند و با یونانیها و مقدونیه متحد گردیدند اما کارتاژیها از روم ترسیدند و آن جماعت را اخراج کردند و مأمور بروم فرستاده اعتذار جستند. اعضای سنا بایشان گفتند باید غرامت بدهید. هرچه سئوال کردند آن غرامت چیست جواب دادند خودتان باید بدانید. آنگاه هشتاد هزار نفر لشکر رومی در افریقا پیاده شد و کارتاژیها چون قوهٔ مقاومت نداشتند برای سرداران رومی پیغام دادند که هرچه شما بگوئید ما حاضریم. جواب آمد که استقلال شما را محفوظ خواهیم داشت لکن باید حربه و مایلزم جنگی خود را بما تسلیم کنید. کارتاژیها سفاین و اسلحه و آلات حربی خود را دادند. سرداران رومی چون دیدند اکنون کارتاژها بکلی بیقوه و بی‌اسباب شده‌اند مقصود آخری خویش را اظهار کردند و آن این بود که باید شهر کارتاژ را رها کرده بفاصلهٔ ده میل راه بدرون خشکی بروید و نتیجه این میشد که دست کارتاژیها