های ایشان در امان نبودند و بسیاری از روستاهای کشور دوچار این غارتگریها میشدند بطوری که بیشتر از آنها قلعه و حصار داشتند تا از دستبرد راهزنان در امان بمانند. در هر راهی که مردم آمد و رفت داشتند در سر گردنهها و پیچ و خمها در تاریکی شب راهزنان در کمین بودند و نه تنها تاراج و کشتار میکردند بلکه زن و بچه را باسیری میبردند و تا مدتی بساط بردهفروشی در نواحی مختلف گسترده بود. بیشتر مأموران و کارگزاران دولت و ادارات و بنگاههای بازرگانی و صنعتی و اقتصادی داخلی و حتی خارجی چاره جز آن نداشتند که بایشان باج بدهند تا بهمان قناعت کند و دست از تاراج بکند. اگر آماری از کسانی که بدست این راهزنان کشته شدهاند برداشته بودند معلوم میشد که کشتار ایشان کمتر از کشتار بیماریهای واگیر نبوده و چنان مینماید که درین مدت سراسر کشور گرفتار این بلای جانکاه بوده که کمتر از وبا و طاعون و هر بیماری دیگر نبوده است.
چنانکه سابقاً هم اشاره کردم بیشتر ازین چادرنشینان راهزن و تاراجگر را عناصر بیگانه نیرو میدادند و حتی آشکار اسلحه و مهمات بایشان میدادند و گاهی مأموران رسمی خود را بمیان ایشان میفرستادند و سران آنها را رسماً تحتالحمایهٔ خود قرار میدادند و گاهی نیز قراردادهایی با ایشان امضا میکردند مانند قراردادی که با دولتی مستقل امضا کرده باشند و این بستگیها را از مفاخر خود میدانستند.
پس ازین خوانندگان خواهند دید که گذشته ازین شرارتهای چادرنشینان مسلح کسان دیگر درین دوره از راههای دیگر دعوی خودسری داشته و مدتهای مدید ناحیهای را میدان تاخت و تاز خود قرار دادهاند.
اینجا قهراً اندیشهای پیش میآید و آن اینست که ایران یکی از قدیمترین کشورهای متمدن جهانست و در سههزار سال پیش در زمانی که همهٔ ملتهای متمدن امروز پا بدایرهٔ تمدن نگذاشته بودند اساس تمدن استوار خود را گذاشته و در بسیاری از ادوار