کشورش محاکمه میکردند. محکمهٔ مخصوصی برای این کار از نمایندهٔ کنسول و نمایندهٔ وزارت امور خارجه تشکیل میشد وگرنه اعتبار نداشت. بهمین جهت یکی از ادارات مهم وزارت امور خارجهٔ آن روزگار ادارهٔ محاکمات بود و وزارت امور خارجه در هر شهر ایران که اتباع بیگانه در آن بودند مأموری داشت که باو «کارگزار» میگفتند و وی را برای این میفرستادند که این گونه حقوق و امتیازات و منافع بیگانگان را حفظ کند.
یک عده از ایرانیان برای تأمین منافع پست خود تبعیت بیگانه را گرفته بودند و عدهای نیز «تحتالحمایه» یعنی دستپروردهٔ بیگانه بودند و ایشان نیز همان امتیازها را داشتند. چنانکه اگر یک ایرانی مسلمان تبعه یا تحتالحمایهٔ بیگانگان میبود کنسول آن دولت ارث او را مطابق قوانین و حتی عادات و رسوم کشور خود تأمین میکرد. بیشتر از کنسولگریها عضو زیردستی داشتند بعنوان «تاجرباشی» که مرد توانایی بشمار میرفت و سرنوشت اقتصاد قلمرو وی بدست او بود.
یکی از جنبههای بسیار شگفت حق کاپیتولاسیون این بود که در تهران قصابانی بودند که تبعه و تحتالحمایهٔ دولت انگلستان بشمار میرفتند و نرخ گوشت را بی رضایت و موافقت سفارت انگلستان نمیتوانستند تعیین بکنند. هر جنایتکاری میتوانست باصطلاح آن روز در سفارتخانهای یا کنسولخانهای «بست بنشیند» یعنی برای اینکه از کیفر و مجازات رهایی بیابد بآنجا پناه ببرد و بسا شد که کسانی در سفارتخانهای یا کنسولخانهای بست نشستند و بمقصود خود رسیدند.
بطریق اولی هر بدکاری که از ایران بیرون میرفت از هر کیفری در امان بود زیرا که قرارداد استرداد مجرمین تنها در میان کشورهایی بسته میشد که خود را با یکدیگر برابر میدانستند و کشورهایی مانند ایران یا کشورهای استعماری را پستتر از خود میشمردند.