برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۶۷۱
بخش سوم
 

را بیان کردن غیرممکن است افسرها متفقاً قرار داده‌اند که بنده از جنابعالی خواهش کنم که از جناب سردار قفقازیه خواهش کنید حسیات صادقانه افسران را در راه اوامر تاجدار روسیه عظمی و تمام هستی خود را برای انجام فرامین امپراطور اعظم خودشان فدا کنند عرض نمایند. متشکر الطاف اعلیحضرت امپراطور اعظم، کولونل و. لیاخوف»

در شهرهای دیگردر اینجا باید چند سخنی هم از شهرهای دیگر رانیم. چنانکه گفتیم از روزیکه محمدعلیمرزا بباغشاه رفت و در میان او با مجلس کشاکش برخاست از همه شهرها تلگراف می‌آمد، و همه آنها نوید ایستادگی و یاوری میدادند. ولی اینها همه رویه‌کارانه میبود. در آن شهرها (بجز از تبریز و رشت) آمادگی در میان نمیبود، که اگر هم خواستندی نتوانستندی، چه رسد بآنکه نمیخواستند و جز در پی رویه‌کاری نمی‌بودند.

پ ۲۰۹

یارمحمدخان با چند تن از بختیاران

(آنکه در جلو شصت تیر نشسته یار محمدخانست. این پیکره در سال بازپسین زندگانی یارمحمدخان سال ۱۲۹۰ - در سفر کرمانشاهان برداشته شده)