که پناه میبرند قبول کرده و حمایت نماید که موفقیت ما را ناقص و ضعیف کند و باین جهة سفیر به بنده امر کرد که سفارت انگلیس را بیشتر مواظبت کنم. اما در خصوص اینکه سفیر به بنده گفت (چنانچه راپورت دادیم) که عوض محاصره کردن سفارت انگلیس بهتر بود که دکاکین و خانههای اتباع روسیه را که در اطراف سفارت انگلیسند محاصره کنیم تا مانع دخول مردم بسفارتخانه انگلیس شود.
در وقت قرار دادن ترتیبات این فکر بنظر نیامد من اعتراف میکنم که این ترتیب بهتر و عاقلانهتر بود زیرا هم مردم را از دخول بسفارت مانع میشد و هم سفارت را از حق پروتست کردن محروم میکرد ما این ترتیب را در آن وقت تشبث تکردیم بجهة اینکه در آنموقع باریک که ما مشغول این ترتیبات بودیم بفکر هیچکس نیامد. شرف دارم از اینکه صورت اسماء افسرانی را که در زمان اجرای کار خدمات شایان خودشان را از سایرین ممتاز کردهاند و بنده ایشان را لایق میدانم که با نشان دولت روسیه مکافات شوند تقدیم خدمت کنم منتظر اوامر عالی کولونل و. لیاخوف»
از کارهاییکه در آن روزها در تهران رخ داده و ما باید یاد کنیم یکی آنکه با دستور باغشاه گورهای عباسآقا کشنده اتابک و سیدعبدالحمید و حاجی سید حسین کشتههای نخست راه آزادی را کنده استخوانهای آنها را بیرون آورده دور انداختند.
نیز صنیع حضرت و همراهان او که با دستور علیمیرزا از کلات بیرون آمده بودند و در هر کجا حکمرانان پیشواز و پذیرایی به آنان میکردند چون بتهران خواستندی درآمد محمدعلیمیرزا کالسکه دولتی و اسبهایی یدکی دم سرخ به پیشواز ایشان فرستاد، و چون آنان بباغشاه رفتند نوازش و دلجویی نمود. یکروز هم اینان بدیدن دستگیران باغشاه رفتند و بآنها سرکوفتهایی زدند.
دنبالههایی که زبونی تهران توانستی داشت در اینجا داستان تهران را بپایان میرسانیم میباید دانست این کار ندانی و زبونی مجلس شوری در برابر محمدعلیمیرزا، و شکست آزادیخواهان تهران در برابر قزاق و سرباز، یک لکه سیاهی بدامن تاریخ ایران نشاند، و خود دنبالههای بسیاری در پی توانستی داشت.
مردمی که از سه سال باز به جنبش آزادیخواهی برخاسته و آوازه شورش بسراسر جهان انداخته، و نمایندگان آن در مجلس «خطابه» میخواندند: «ما پیمان با خون بستهایم...»[۱] و روزنامههایش آن بیباکیها را مینمودند، در برابر چندهزار قزاق و سرباز از پا افتاد و رنجهای سه ساله را در چهار ساعت بیهوده گردانید. این چیزی بود که بهرکس میسزید آنرا بزبان آورده بایرانیان با دیده دیگری نگرد.
از آنسوی این پیشآمد گذشته از آنکه مشروطه را از میان میبرد و ایرانیان دوباره
- ↑ عنوان یک «خطابه»ایست که یکی از نمایندگان در مجلس خوانده.