برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۶۵۳
بخش سوم
 

ولی چون قزاقان بگرفتن آن چند تن آمدند سیدحسن در آب‌انبار نهان شده بود که همانشب یا فردا خود را بسفارت انگلیس رسانید.

سیدجمال‌الدین افجه‌ای که بدانسان بیاری مجلس میآمد و همراهانش دچار گلوله باران گردیدند، و میرزا صالح‌خان در خانه‌اش را باز گردانید و او را با کسانی بدرون برد، پسر بزرگترش (سید مهدی) که همراه میبوده بازماندهٔ سرگذشت را چنین میگوید: «ما را در یک حوضخانه‌ای جا دادند، وزیر اکرم با کسانش از بالاخانه‌ها سرگرم جنگ میبودند. در آن گرفتاری ناهار نیز پخته بودند، و برای ما سفره گستردند. ولی پیداست که کمتر یکی خورد. تا نزدیکهای نیمروز در آنجا میبودیم، آنگاه فهمیدیم که خانه تهی گردیده و دیگر کسی نمانده. چون بیرون آمده باز جستیم دیدیم میرزا صالح خان و کسانش خانه را گزارده بیرون رفته‌اند. ما نیز جای درنگ ندیده از این خانه بآن خانه راهی پیدا کرده، با سختیهایی خود را بیرون انداختیم. پدرم چند زمانی در خانه زنی از همسایگان پنهان می‌زیست تا سپس بیرون آمد و با دستور محمدعلیمیرزا از تهران بیرون رفت.

یکداستان شگفت رهایی یافتن این میرزاصالح‌خان و دیگر جنگندگانست. اینها چنانکه با زیرکی و زبردستی جنگیدند که کشته بسیار کم دادند، با زیرکی نیز خود را از تهران بیرون انداختند که هیچیکی بدست نیفتادند. (بجز از مدیر روح‌القدس و آن دو تن که مامانتوف داستان کشته‌شدنشان را نوشته است).

اینها سرگذشتهاییست که ما دانسته‌ایم. پیداست که سرگذشتهای دیگری نیز بوده. روبهمرفته در آنروز همه کسانیکه بآزادیخواهی شناخته بودند، چه آنانکه بیرون آمده در جنگ پادرمیان داشتند و چه آنهایی که در خانه نشستند و رو ننمودند، ناچار شدند نهان گردند. و سپس بسیاری از آنان بباکو یا باستامبول رفتند. یکدسته نیز با همهٔ بودن در مجلس یا در میان آزادیخواهان راه با دربار میداشتند، و این بود در این هنگام ایمن می‌بودند و در تهران مانده آسوده میزیستند.

پناهیدن تقیزاده بسفارت انگلیس یکداستان دیگری که باید یاد کنیم پناهیدن تقیزاده و کسانی بسفارت انگلیس میباشد. چنانکه دیدیم این نماینده جوان آذربایجان در روزهای بازپسین خواهان جنگ میبود. با اینحال در اینروز از خانه بیرون نیامد و رخ ننموده. در حالیکه گذشته از نمایندگی رییس انجمن آذربایجان نیز می‌بود که در جنگ پا در میان خواستی داشت. و بهرحال بایستی بیرون آید. شگفت‌تر آنکه می‌گویند: تقیزاده از داستان جنگ پیش از دیگران آگاه شده بوده، اینست بامدادان نوکر خود را بخانه‌های کسانی میفرستاده و پیام میداده: «امروز جنگ خواهد شد، زودتر بیاید». با اینحال خود او بیرون نیامد. در این باره میرزاعلی‌اکبرخان دهخدا نویسنده گفتارهای صور اسرافیل و کسانی دیگری نیز با وی همراهی کردند. براون